Hekate PT. 6

150 45 37
                                    

وقتی جلوی کافه‌ی سه‌جارو* رسیدن، تهیونگ از جونگکوک پرسید:
"میخوای برات یکم آبجوی کَره‌ای* بگیرم؟"

زیر دل جونگکوک خالی شد.

حتما این آخرین چیزی بود که قرار بود بخوره.

*[کافه‌ی سه‌جارو یکی از کافه‌های محبوب بین اهالی دهکده‌ی هاگزمید و موجودات جادویی دیگه هست که درون همین دهکده قرار داره و از زمان تاسیس دهکده، ساخته شده.]

*[آبجوی کره‌ای، نوشیدنی ابداعی مجموعه‌ی هری پاتره که از شکر قهوه‌ای و عصاره‌ی کَره ساخته شده و با خامه‌ی روش سرو می‌شه.]

کیم داشت به قدری از خودش بخشندگی و لطف نشون می‌داد که قبل از اینکه کلکشو بکنه، یه نوشیدنی مهمونش کنه. مثل وقتی که سرباز‌های دشمن قبل ازینکه تیر خلاص رو بخورن، به عنوان یه لطف می‌تونستن آخرین سیگارشون رو بکشن؛ راه و رسم اعدام.

با لب‌های لرزونش و در سکوت سری تکون داد و تهیونگ با نیشخندی اون رو به سمت کافه‌ی کلبه‌ای که به نظر گرم و نرم می‌اومد، کشید.

---

جونگکوک آرزو می‌کرد بتونه ادعا کنه که چطور با شجاعت و شکوهِ تمام، نوشیدنیش رو پذیرفت و نوشید.

از وقتی بچه بود، بارها توی فیلم‌های ماگلی دیده بود که سرباز اسیر، چطور با خونسردی، بی‌خیالی و سرخوشی آخرین سیگارش رو دود می‌کنه انگار که کوچکترین اهمیتی به گلوله‌ای که قراره وسط مغزش جا خوش کنه نمی‌ده.

اما جونگکوک فقط شونزده سالش بود، خیلی خب، جونگکوک جدا هنوز برای مردن آماده نبود.

در نتیجه جونگکوکی که با کمری کاملا سیخ، پشت صندلی‌ای اون طرف میز رو به روی تهیونگ نشسته بود، به زور تونست چند قلپ از اون نوشیدنی رو جلوی تهیونگ بخوره. انقدری کم که حتی نتونست مزه‌اش رو متوجه بشه.

حواسش کاملا پرت منظره‌ی وحشتناک رو به روش بود، تهیونگی که با سرخوشی جلوش نشسته و راجع به ورد‌های دفاع در برابر جادوی سیاهی که به تازگی یاد گرفته وراجی می‌کنه.

جونگکوک کنجکاو بود بدونه آیا این یه روش زیرکانه‌ست که تهیونگ داره ازش استفاده می‌کنه تا به جونگکوک به خاطر افتضاح بودنش در درس دفاع در برابر جادوی سیاه تیکه بندازه یا نه.

مثلا داشت بهش می‌گفت 'فقط اگه یکم توی درس دفاع در برابر جادوی سیاه بهتر بودی، می‌تونستی شانس بیشتری توی نجات دادن جونت پیش من داشته باشی'

"خب... جایی هست که بخوای بریم؟ داشتم فکر می‌کردم شاید بتونیم بریم هانی‌دوکز*، ولی بعد با خودم گفتم کلبه‌ی‌ فریادکده* می‌تونه یه جورایی باحال باشه اگه بریم و ببینیم اونج-"

‌ ‌Hekate | TAEKOOK Where stories live. Discover now