PART 13~

2.3K 237 39
                                    

این پارت و پارت بعدی حاوی اسماته"
***********

تهیونگ رو به کمک هیونگاش رو تخت خوابوند و بعد از مدتی فقط امگای اصیل مهمون خونه ی الفاش بود
پایین تخت نشسته بود و به صورت بی نقص و خوش تراش مرد که غرق خواب بود زل زده بود
با صدای زنگ خوردن گوشیش سریع بلند شد و از اتاق بیرون رفت تا صداش تهیونگ‌رو بیدارنکنه
بادیدن اسم جیمین هوفی کشید
+بله جیمین؟
÷کدوم گووری جونگکوککک؟؟
باصدای داد پسر گوشیو از گوشش فاصله داد و چشماش رو بخاطر درد گوشش روهم فشارداد
+کجا باید باشم پیش تهیونگم
÷مامانت زنگ زد بهم گفت هرچقدر بهت زنگ میزنه جوابشو نمیدی و یهویی از خونه زدی بیرون
+فااک اصلا یادم نبود.. الان بهش زنگ میزنم
گفت و قطع کرد و شماره مادرشو گرفت
=جونگکوکک؟؟؟
+سلام ماما..
=درد سلام کجایی پسر داشتم سکته میکردم
اهی کشید و روی مبل نشست
+عام ماما حال یکی از دوستام بد شده.. اومدم خونه جزئیاتشو برات میگم
=کی میای خونه؟؟ قرار بود بریم پیش خالت
=یع..
باصدای سرفه مرد سریع از جاش بلند شد
+بعدا زنگ میزنم ماما منتظر من نباش
گفت و گوشیو روی مبل پرت کرد و توی اتاق رفت
+هی خوبی؟
سریع سمتش رفت و لیوان اب کنارشو دستش داد
_خوبم اب دهنم پرید تو گلوم
پسر چشمی چرخوند
+حالت بهتره؟
_آره.
مرد اروم گفت و نگاه نیازمندشو به امگای روبه روش داد
_چرا اینجایی؟
پسر لبخندی زد و توی بغل الفای اصیل خزید و هومی از گرمای بغلش کشید
_جونگکوک؟
+خوابم میاد ته.. هیس
مرد نفس عمیقی کشید و اروم دستشو روی کمر پسر گذاشت تا جاش راحت تر باشه
+کمرم درد میکنه..
_چرا؟
اروم پرسید و نگاهش بین اون تیله های مشکی و براق میچرخید
+نمیدونم شاید حواسم نبوده خوردم جایی.. میشه ماساژش بدی؟
_آره عزیزم پشتتو بکن بهم
پسر اروم چرخید و پشت بهش خوابید
لباسش بالا رفت و چندلحظه بعد با حس انگشتای سرد مرد روی تن گرمش ناخوداگاه اهی کشید و نفهمید چجوری پایین تنه الفای اصیلو به بازی گرفت
اروم فورموناشو ازاد کرد و کمرشو بیشتر به دست تهیونگ فشارداد
+اهه الفا.. یکم پایین ترش
مرد که قصد پسررو میدونست خنده ی ارومی کرد و سرشو نزدیکش برد و پشت گردنشو بین دندوناش گرفت
_دقیقا چی میخوای اصیل کوچولو؟
پسر قلتی زد و لباشو اروم روی لبای تهیونگ گذاشت و مک عمیقی به لب پایینش زد و بعد از چنددقیقه خیس بوسیدن الفای اصیل اروم عقب رفت و چشمای قرمز لرزونشو به امگا داد
پسر لبخندی بهش زد و دستشو روی صورتش گذاشت
+نترس آلفا.. تو به من اسیبی نمیزنی..

چشماش دوباره بین قهوه ای و قرمز میچرخید و باعث شد چشماشو محکم روی هم فشاربده
+تهیونگ.. با گرگت نجنگ بزار بیاد بیرون، اون به من اسیبی نمیزنه من جفتشم..
باشنیدن کلمه جفت چشمای قرمز شدش رو باز کرد و لیسی به لبش زد
+خودتو اروم کن الفا.. جفتت برای همین اینجاست
اروم گفت که پسربزرگتر به لباش هجوم اورد و خشن میبوسید و باعث شد پسر ناله ی بلندی توی دهنش بکشه و پایین تنشو به پایین تنه مرد بماله
دستای تهیونگ توی لباسش رفت و اونو از تنش دراورد و دستاشو بالاسرش با لباسش بست
_تکون نخور امگا!
اب دهنشو اروم قورت داد و به سر پسر که پایین میرفت نگاه کرد
زبونش توی نافش فرو رفت و باعث شد ناله ی بلندی ازاون جسم لزج و خیس بکشه و فورموناشو بیشتر پخش کنه
_لعنتی..
پسر نفس نفس میزد و نگاهشو به الفای عصبی جلوش داد
+تهیونگا..
_نمیتونم.
پسر اخمی کرد با یه فشار دستشو بازکرد و دستشو روی قفسه سینه مرد گذاشت و اونو محکم روی تخت خوابوند و روی پایین تنش نشست
+یه بار دیگه این حرفو بزنی به اون پایینیت شک میکنم، نکنه مشکلی داره هوم؟
_خ..خفشو جونگکوک معلومه که نه
پسر دستشو روی عضو سیخ شده ی زیرش فشار داد و از روی شلوار به پایین تنش مالیدتش
+کوچیکم نیست.. پس چرا نمیزاری پیشی کوچولومون بره توی سوراخ موشش؟
مرد فاک بلندی گفت و پسر رو گرفت و جاهاشونو عوض کرد
_پشیمون میشی جونگکوک.
+نمیشم. لعنت بهت ما جفتیم حق نداری خودتو ازم بگیری..
_من.. من نمیخوام بهت اسیب بزنم بخاطر خواسته ی خودم
پسر عصبی یقه مرد رو گرفت و سرشو نزدیک اورد
+توی لعنتی بهم اسیب نمیزنی.. این خواسته ی منه، امگات بهت نیاز داره.. اههه
باحس چنگ زدن عضوش اه بلندی کشید و لبخندی روی لباش نشست
شلوارش پایین کشیده شد و پسر دستاشو بالای سرش برد و همونجا نگهش داشت
تهیونگ بادیدن حرکت پسر پوزخندی زد
_پسرخوب..

بین پاهای پسر نشست و خواست رون سفیدشو گازی بگیره که پای پسر بالا اومد و مانعش شد
+ل..لباستو دربیار
تیشرت گشادشو دراورد و دوباره روی پای پسر خم شد و گازی از قسمت داخلی رونش گرفت و زبونشو روش کشید و باعث ناله ی بلند پسر شد
زبونشو از روی باکسر رو عضو پسر کشید و خیس شدنش رو حس کرد
باکسرش رو پایین کشید و اطراف عضو پسررو بوسید و دستشو زیر باسنش گذاشت و پایین تنشو بالا داد جوری که ورودی خیس پسر جلوی دهنش باشه
+ت..تهیونگ‌‌..
_اروم باش عزیزم، میخوام ببرمت بهشت‌.
لیسی به سوراخش زد و گازی از کنارش گرفت که صدای جیغ امگارو بلند کرد

زبونشو داخل اون سوراخ لزج و خوشمزه سوق داد و مکی ازش زد و تندتند زبونشو داخلش تکون داد که بدن پسر میلرزید و فورمونای بیشتر و غلیظ تری ازاد میکرد و باعث نبض زدن پایین تنه مرد میشد
+اههه الفاا من میخوام بیام..
با ناله گفت و بیشتر باسنشو به مرد فشارداد که دستای مرد روی عضوش نشست و با انگشتاش ضربه های ارومی به عضو دردناکش زد
_بیا پسرم، برای الفات کام شو
پسر با شدت روی صورت مرد کام شد و باعث پوزخند مرد شد
_خوردن سوراخت اینجوری هورنیت کرده بانی؟
سرشو نزدیکش برد و لیسی به سینه ی پسر زد
_یا اینکه زیر مرد موردعلاقت اینجوری میلرزی؟هوم؟

پسر ناله ای کرد و دستشو پایین اورد و روی تن داغ و ورزیده ی مرد کشید و انگشتاشو داخل موهاش فروکرد
+م..منو ببوس.
مرد تکخنده ای کرد و لبشو روی لب خرگوش کوچولوی هورنیش گذاشت و زبون پسر که روی لبش کشیده میشد رو مکید و زبونشو روش کشید که باعث ناله ی جفتشون شد.
پسر با پاش فشاری به عضو مرد وارد کرد و اونو بین انگشتاش فشار داد و مالید که باعث مکث کردن الفا و ناله ی بلند مردونش شد
پاشو تندتند تکون میداد و فشاری به تن مرد اورد و اونو روی تخت خوابوند و جاهاشونو عوض کرد
شلوار تهیونگ رو پایین کشید و خودشو از روی باکسر روی عضوش کشید
+وقتشه پیشی کوچولو بره تو سوراخ موش..

حمایت یادتون نره.
شرط:
+40 تا ووت.
+25 تا کامنت.

Belong to Alfa || متعلق به آلفاWhere stories live. Discover now