شخص سومجونگکوک در اتاقو بست و بعد قفل کرد
× میتونم بپرسم تو کی هستی ؟ چرا اسمتو دروغ گفتی ؟
+هیس ، اره میتونی بپرسی ولی اروم تر ، نباید کسی صدامونو بشنوه
جونگکوک زمزمه کرد و جیمین نامطمئن سر تکون داد ،جونگکوک اروم اومد و کنار جیمین روی تخت نشست
+ حالا بپرس
جیمین سری تکون داد و سوالی بهش نگاه کرد
×چرا اسمتو دروغ گفتی ؟
+ چون من مامور مخفی ام و اومدم اینجا برای جاسوسی
جونگکوک خیلی اروم و تقریبا با زمزمه گفت ولی جیمین شنید و متعجب با چشمای گشاد شده بهش نگاه می کرد
+ اونی که تو رو اورده اینجا یه مافیاست ، یه مافیا که هنوز نمیدونم دلیل اوردن تو به اینجا چیه ، چرا باید تو رو قاطیه زندگیش کنه
جیمین با شنیدن کلمه ی مافیا شوکه شد ، یه لبخند ریز روی لبش شکل گرفت
×از اون خر پولاست پس
جونگکوک نامطمئن جوابشو داد
+اره ، چرا اینجوری زمینو نگاه میکنی ؟
جیمین برگشت و با همون لبخند به جونگکوک نگاه کرد ، بلند بلند افکارشو می گفت در حالی که فکر می کرد سکوت کرده
× میتونم بسته های اینترنت نامحدود ازش بقاپم ، زندگیم میشه بهشت ، دیگه نیاز ندارم برای یه نت اونهمه منت کشیه بقیه رو بکنم
جونگکوک شوکه بهش نگاه می کرد ، چند لحظه ی اول به این فکر می کرد که جیمین دیوونه ست ؟ که به جای ترسیدن داره خوشحالی میکنه؟ ولی بعد که متوجه ی حرف پسر شد یه دستشو مشت کرد و اون یکی دستشو صاف کرد و مشتشو زد روی کف دستش و با لبخند شوکه ای گفت
+ از این به بعد میتونم بجای مثل خر کار کردن فقط بخورم و بخوابم و گوشی نگاه کنم ، شاید بعضی اوقات یکم غذا درست کنم و بعضی اوقاتم گردگیری ولیی ... زندگیم میشه بهشتتت ، بزن قدش
جمله ی اخرو به جیمینی که با ذوق نگاش می کرد گفت و دستاشونو اوردن بالا و زدن قدش
× یههه
+ یهههه
× ما خوشبخت ترینیممم
+ ارّههههه
× ما از این به بعد میتونیم راحت زندگی کنیممم
+ارهههه
× میتونیم بدون منت کشی بخوریم و بخوابیم و برینیمممم
+ ارههههههه
× من قراره دوتا پسره خوشتیپ و جنتلمن و تور کنممم
+ارهه. وایسا ببینم .... چی ؟
جونگکوک شوکه به صورته هنوز شنگوله جیمین نگاه کرد
YOU ARE READING
عشق همانند زیبایی ماه و ارامش باران
Actionکاپل اصلی : تهمینکوک کاپل فرعی : نامجین سپ جنلیسا ژانر : طنز ، امپرگ ، اسمات🔞، اکشن ، مافیایی ، پلیسی تهیونگ: من خیلی زود بزرگ شدم انقدر زود که نفهمیدم کِی ۱۳ سالم شد و بدبختیام شروع شد دلم میخواد برگردم به همون زمانی که حتی معنی دردامو نمیدونستم...