ᕱ⑅ᕱ 22

1.1K 177 88
                                    

୨୧ my petal ୨୧
part 22

●●●با ارامش به بازوی مرد تکیه داد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

●●●
با ارامش به بازوی مرد تکیه داد. تهیونگ از خرگوش خواسته بود که روی تخت ، کنارش بشینه و خب کی میدونست که خرگوش از اون نزدیکی و گرمای آغوش مرد ، خیلی خیلی خوشحال بود. تهیونگ با احتیاط یه بازوش و دور شونه پسر حلقه کرده بود و اون و به خودش نزدیک می‌کرد.

خرگوش سرش و چرخوند و به صورت زخمی تهیونگ نگاهی انداخت ، به آهستگی سر انگشتاش اون برجستگی های بد شکل و لمس کرد.

+خیلی درد میکنه..؟

تهیونگ که انگار مسخ شده بود ،به نگاه نگران هایبرید لبخندی پاشید.

_خیلی نه عزیزم ، ولی من از مادربزرگم شنیدم اگه یه فرشته زخمت و بوس کنه ، زود خوب میشه.

(پدر کیم شما میخوای لاس بزنی بزن ،چرا مادربزرگت و توهمی جلوه میدی اخه؟ به هر حال ٪)

گوشهای کیوتش با تعجب بالا پریدن .

+ فرشته ؟ اونا که اصن وجود ندارن
اگه هم باشن ما نمی بینیمشون تهیونگ شی.

تهیونگ با نوازش موهای ابریشمی پسر لب زد‌

_اوه واقعا؟
پس من حتما مشکل دارم

+چرا؟

_ چون من الان هم دارم با یک فرشته حرف میزنم،  هم صداش و میشنوم ،هم می بینمش.

با فهمیدن منظور مرد با خجالت صورتش و قایم کرد  ، تهیونگ با خنده گوشهای بانمکش و نوازش کرد. خرگوش با حس خوبی که از لمس های مرد میگرفت، آروم سرش و بالا آورد و روی زخم گونه اش بوسه کوتاه و ملایمی زد.

و تهیونگ؟ خب...
ابتدا  نفسش حبس شد،سپس داغ کرد و در نهایت سکته کرد. :>

خرگوش کوچولو با اون لب‌های نرم و بوسیدنی و خواستنیش... لبهایی که هنوز طعمشون و به خاطر داشت، زخم گونه مرد و بوسیده بود؟!..

با حس بوسه دیگه ای روی زخم پیشونیش ، به خودش اومد و نفس بریده ای کشید.

+ حالا زخماتون خوب میشه تهیونگ شی؟..

ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ منWhere stories live. Discover now