PART22

33 4 1
                                    

+ اوه ببخشید، من خودم رو معرفی نکردم. من کیم جنی هستم.

برخلاف مرد، جنی خودش رو به زبان کره‌ای معرفی کرد و شاهد خارج شدن بدن مرد از حالت انقباض شد.

لهجه آشنا و زبان مادریش، کمی بهش احساس راحتی می‌داد و ناخودآگاه گاردی که گرفته بود رو پایین آورد.

بدون توجه به تیکه شیشه‌های شکسته که پخش زمین شده بودن، به سمت اتاق خودش رفت و بعد از حبس کردن موجود بامزه توی بغلش، به مکان قبلیش برگشت تا به جواب سوال‌هایی که هر دو در سر داشتن برسن.

تصویر تن عریانی که پشت پتو پنهون شده بود و با چشم‌هاش در جست‌جوی چیزی بودن، دوباره مقابل چشم‌های جنی شکل گرفت و لحظه‌ای از بامزه بودن حالت مرد، لبخندی به لب نشوند.

+ دنبال چیزی می‌گردی؟

نگاه گیجش رو به صدای ظریف زن سوق داد و برای ثانیه‌ای در سکوت موقعیتش رو حلاجی کرد.

- لباس...

حرفش، با شنیدن صدای گرفته‌اش نیمه تمام موند و برای اینکه بتونه از صداش به خوبی استفاده کنه، سرفه‌ای سر داد.

+ لباس‌هات خیس بودن؛ برای اینکه سرما نخوری مجبور شدم از تنت دربیارمشون.

درسته! لباس‌هاش خیس بودن! دیشب! دیشب بعد از بستن چشم‌هاش چه اتفاقی افتاد؟
دوباره سر بلند کرد و نگاهش بار دیگه چشم‌های بادامی و ریز دختر رو هدف قرار داد.
اون نجاتش داده بود؟ اما چرا؟ چرا باید یک غریبه که مثل دیوونه‌ها وسط خیابون و زیر بارون دراز کشیده بود رو نجات بده؟

- چرا نجاتم دادی؟

جنی لبخندی روی لب‌هاش نشوند تا شاید جلوی اخم‌هایی که لحظه‌ای از گره‌ بینشون کم نمی‌شد رو بگیره اما زیاد موفقیت‌آمیز به نظر نمی‌رسید.

به سمت مردی که جلوی شومینه با پتویی سنگین خودش رو پوشونده بود، قدم برداشت و روی صندلی گهواره‌ای قرار گرفت.

+ خب این‌طور فرض کن که من عاشق داستانم و مردی که نیمه شب، توی خیابونِ خالی و زیر بارون دراز کشیده، حتماً داستان خوبی برای گفتن داره.

برای لحظه‌ای یونگی با شک به زن چشم دوخت. حرف‌هاش باعث می‌شد که به سلامت عقلیش شک کنه!

- شوخیت گرفته؟

جنی سرش رو به دو طرف تکون داد و باعث شد تار موهای لختش از کشی که خیلی شل به دور موهای کم حجمش پیچیده، فرار کنن و دو طرف صورتش رو قاب بگیرن.

+ کاملاً جدی‌ام. مشتاقم داستانت رو بشنوم؛ داستانی که تو رو به این‌جا کشونده.

یونگی بار دیگه نگاهی به بدن لختش انداخت؛ واقعاً دختر مقابلش این‌قدر سر به هوا بود که بدون اینکه اهمیتی به بی‌لباس بودن مرد مقابل داشته باشه، در انتظار شنیدن داستان زندگیشه؟

In Another Life (Yoonmin)Where stories live. Discover now