୨୧ my petalₛ₂ ୨୧
part 6●●●
زمانی که با خستگی از دارو دادن به آخرین بیمارش هم مطمئن شد ، به سمت اتاقش رفت و کمی روی مبل دراز کشید.
عضلاتش درد میکردن و خستگی توی این یک ماه حسابی بهش چیره شده بود.
با صدای در کمی روی مبل جابجا شد و به محض بازشدن در ، هوسوک رو دید.
با دیدن چهره خسته و به هم ریخته یونا سریع جلو اومد و کنارش نشست.
" عزیزم؟ خوبی ؟"
دستی روی پیشونیش گذاشت
" یکم داغی ..نکنه از خستگی مریض شدی؟"
با لبخند محوی مرد و بغل کرد و سرش و روی شونه اش گذاشت
" خوبم ، چه کار خوبی کردی اومدی
دلم برات تنگ شده بود"با نگرانی موهاش و نوازش کرد
" بحث و عوض نکن خانم کیم ! خودت خوب میدونی که حالت اصلا خوش نیست"
" باور کن خوبم فقط خسته ام"
با اخمی شروع به ماساژ دادن سرشونه هاش کرد
" ای کاش انقدر خودت و اذیت نکنی ، چرا یکی دو روز به خودت استراحت نمیدی ؟"
با بستن چشمهاش در جواب هومی کرد
" وای مرسی عضلاتم بدجور درد میکنه...
هوسوک شوخیت گرفته؟ من برم کی به این بیچاره ها برسه؟"" خب به بقیه بسپرشون اینجوری خودت مریض میشی یونا"
با آهی که کشید ، گونه مرد و بوسید
" نمیخواد نگران باشی من حواسم به خودم هست.
تو بگو از شرکت چه خبر ؟ تهیونگ چطوره ؟"" امروز قراره با این سرمایه گذار جدید شرکت قرارداد ببنده.. کلی کار داریم حالا"
با تایید سری تکون داد
" امیدوارم همه چی خوب پیش بره"
●●●
با آخرین امضایی که روی برگه سفید قرارداد نشست ، با لبخند سمت مرد برگشت
" خب اینم از قرارداد ! باید دیگه کم کم بریم برای آغاز پروژه "
YOU ARE READING
ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ من
Fanfictionگلبرگ من [ ویکوک] Genre : Hybrid , Mpreg, Romance , Fluff، Dram کیم تهیونگ که به مافیای دارو معروفه و صاحب یکی از بزرگترین شرکت های داروسازی در کره است، در لابراتوار شرکت رقیب تخلفی رو میبینه. استفاده از یک هایبرید خرگوش بی گناه برای تولید دارو و...