باران
باران که میبارد
یاد روزهای کودکی می افتم
باران که میبارد
یاد چتر هفت رنگم می افتم
باران که میبارد
یاد اخرین دیدارمان می افتم
و تمام خوشحالی ام برای باران
با یاد آوریت
به اشکهای گرمم تبدیل میشود
YOU ARE READING
فصل پروانگی
Randomتوی این کتاب نوشته ها و تقریبا میشه گفت شعر ها و دکلمه هایی که قرار بوده چاپ بشه رو میذارم. دلیل اینکه دیگه قرار نیست چاپ بشه اینه که خانواده ام نظر مثبت ندارن. پس منتظر نظرهاتون هستم چون این کتاب میشه گفت کامل شده است و هر روز شاید دو یا سه قسمت حا...
3
باران
باران که میبارد
یاد روزهای کودکی می افتم
باران که میبارد
یاد چتر هفت رنگم می افتم
باران که میبارد
یاد اخرین دیدارمان می افتم
و تمام خوشحالی ام برای باران
با یاد آوریت
به اشکهای گرمم تبدیل میشود