تنومند و استوار
با شانه هایی سخت
قدم هایی محکم
مرد من رد میشود
هنوز پر غرور
هنوز پر شکوه
مرد من راهی شده است
رو به فردایی بهتر
چه قلم بی فکری
فراموشش شده انگار
مرد من دیگر مرد من نیست
دیگر برای من نیست
او راهی شده است
حالا از هر غریبه ای غریبه تر
و چه دردناک که از هر آشنایی اشناتر
YOU ARE READING
فصل پروانگی
Randomتوی این کتاب نوشته ها و تقریبا میشه گفت شعر ها و دکلمه هایی که قرار بوده چاپ بشه رو میذارم. دلیل اینکه دیگه قرار نیست چاپ بشه اینه که خانواده ام نظر مثبت ندارن. پس منتظر نظرهاتون هستم چون این کتاب میشه گفت کامل شده است و هر روز شاید دو یا سه قسمت حا...