دیشب دوباره آمدی
مانند هر شب
گل سرخی را روی طاقچه گذاشتی
لبخند زدی
برایم قصه ها گفتی
نزدیک سحر خوابم برد
صبح نه تو بودی نه گل سرخ لب طاقچه
مانند هر صبح
امشب میخواهم گله کنم
کاش لبهایم بازشوند به شکوه
چه میگویم.؟
توراکه میبینم صدایم هم به احترامت خاموش میشود
YOU ARE READING
فصل پروانگی
Randomتوی این کتاب نوشته ها و تقریبا میشه گفت شعر ها و دکلمه هایی که قرار بوده چاپ بشه رو میذارم. دلیل اینکه دیگه قرار نیست چاپ بشه اینه که خانواده ام نظر مثبت ندارن. پس منتظر نظرهاتون هستم چون این کتاب میشه گفت کامل شده است و هر روز شاید دو یا سه قسمت حا...
44
دیشب دوباره آمدی
مانند هر شب
گل سرخی را روی طاقچه گذاشتی
لبخند زدی
برایم قصه ها گفتی
نزدیک سحر خوابم برد
صبح نه تو بودی نه گل سرخ لب طاقچه
مانند هر صبح
امشب میخواهم گله کنم
کاش لبهایم بازشوند به شکوه
چه میگویم.؟
توراکه میبینم صدایم هم به احترامت خاموش میشود