چشمانت
مرا به چالشی دعوت میکنند
غیر قابل رد.
چشمانت
برایم غزل میشوند و سرازیر میشوند
در رگهایم.
نمیشود نگاهت نکرد
نمیشود به چشمانت زل نزد
نمیشود باشی
و عاشق نشد
YOU ARE READING
فصل پروانگی
Randomتوی این کتاب نوشته ها و تقریبا میشه گفت شعر ها و دکلمه هایی که قرار بوده چاپ بشه رو میذارم. دلیل اینکه دیگه قرار نیست چاپ بشه اینه که خانواده ام نظر مثبت ندارن. پس منتظر نظرهاتون هستم چون این کتاب میشه گفت کامل شده است و هر روز شاید دو یا سه قسمت حا...
52
چشمانت
مرا به چالشی دعوت میکنند
غیر قابل رد.
چشمانت
برایم غزل میشوند و سرازیر میشوند
در رگهایم.
نمیشود نگاهت نکرد
نمیشود به چشمانت زل نزد
نمیشود باشی
و عاشق نشد