پروای بی پروای من
باز پرواز میکنی
و
تنهایی مرا بیشتر میکنی
نمیدانم از کدام قبیله امده ای
و قبله ی این تنهای مجنون شدی
پروای بی پروای من
بالهای من شکسته اند
نمیتوانم دنبالت کنم
پروای من
بمان
تنهایی هایم را پر کن
خسگی هایم را از شانه ام پایین بیاور
پروای من
آرامشم باش و تنهایم نگذار
پروای من این بار بی پروا کنارم بمان
بی پروا در آغوشم بگیر
پروای من....پروایم بمان
YOU ARE READING
فصل پروانگی
Randomتوی این کتاب نوشته ها و تقریبا میشه گفت شعر ها و دکلمه هایی که قرار بوده چاپ بشه رو میذارم. دلیل اینکه دیگه قرار نیست چاپ بشه اینه که خانواده ام نظر مثبت ندارن. پس منتظر نظرهاتون هستم چون این کتاب میشه گفت کامل شده است و هر روز شاید دو یا سه قسمت حا...