یادمه یه روز میگفتی اگه نباشی میمیرم
یادته بهت میگفتم با نگاهت جون میگیرم
یادمه همیشه حرفات پُر آینده ی خوب بود
یادته نگاه میکردیم به آسمون و ماه بود
همیشه میگفتی که ماه شاهد عاشقیمونه
اره ماه شاهد ما بود اما اون تو آسمونه
شده ویرونه این خونه شدم تنها و دیوونه
رفتی و خونه ی رویا شده فقط یه ویرونه
میشینم گوشه ی خونه چشم به اسمون میدوزم
به امید اینکه شاید توهم عاشقی هنوزم
اره عاشق تو بودم هنوزم عاشقت هستم
ولی این سزای عشق نیست که بسوزم و بسوزم
YOU ARE READING
فصل پروانگی
Randomتوی این کتاب نوشته ها و تقریبا میشه گفت شعر ها و دکلمه هایی که قرار بوده چاپ بشه رو میذارم. دلیل اینکه دیگه قرار نیست چاپ بشه اینه که خانواده ام نظر مثبت ندارن. پس منتظر نظرهاتون هستم چون این کتاب میشه گفت کامل شده است و هر روز شاید دو یا سه قسمت حا...