24

870 59 1
                                    

از دید زین

بلاخره روز موعد فرا رسید اونم چجوری!
هری و جنی ساعت 7 صبح مثل وحشی ها اومدن ما رو بیدار کنن که خواب نمونیم
آخه فکر نکردن که شاید ما اصلا تو وضع مناسبی نبودیم,این چه حرکتیه!؟

البته ما مثه خرس تنبل خوابیده بودیم که واسه امروز انرژی داشته باشیم
خیلی شیک جنی کت و شلوارمو داد دستم و منو هری رو از خونم انداخت بیرون

ج:قراره آرایشگرا بیان اینجا,دخترا هم میان اینور ,پس لطفا بدویید بیرون
ز:من هنوز حموم نرفتم
ه:برو تو اتاق قبلیت دوش بگیر حالا
قبل رفتن خواستم کریس رو ببوسم که جنی دویید وسطمون
ج:نه نه نه..قبل از عروسی شگون نداره برو شب بوسش کن

یه آه بلند کشیدمو از در رفتیم بیرون
صادقانه بچه ها تو این یه هفته خیلی کمک کردن

من اصلا توقع نداشتم انقد با پک لوک صمیمی شیم ولی اونا خیلی خوبن و خب کلی هم کمک کردن
قرار شد عروسی رو تو حیاط خودمون بگیریم

چیدمان میزو صندلیا و جای عروس و دوماد و تزئینات هم همش به سلیقه ی لوسی و کلوییه
همه چی رو به رنگ نباتی گرفتن
فقط با اسرار من قرار شد کیک کاکائویی بگیریم و نایل سفارششو به بهترین قنادی شهر کرد
مسئولیت دعوت کردن مهمونم با تنها آدم با شعور و با شخصیت جمع, لیام بود
هری و لویی و جنی هم که دیگه خیلی زحمت کشیدن ,دنبال همه ی کارا بودن ,چقد تزئین کردن همه جا رو,چقد تمیز کردن

ولی عاشق مغز لوییم,چقد حرفه ای جو میداد و از اشتون و مایکل و کلوم کار میکشید بدبختا

لوک هم که برای خودشیرینی جلوی سلی از هیچ کاری دریغ نمیکرد

کارت عروسی هم که سلیقه ی خود عروس خانم بود
کار منم دنبال عاقد بودم

الان که همه کارا تموم شده و همه چی مرتبه میببنم واقعا همه چی زیبا شده,خیلی حس خوبی دارم همینطور استرس

وارد اون یکی خونه شدیمو انگار توش بمب ترکیده
لیام:فقط 5 دقیقه اس دخترا تو این خونه نیستنا,گند کشیدین به همه جا
-حرص نخور پسرم
ن:اوه دوماد اومد
پسرا همه شروع کردن مسخره بازی دست میزدن و میرقصیدین
وای فقط امیدوارم هیچکدوم نخوان تو عروسی برقصن,این بیشتر شبیهه لنگ و لگد پرت کردن و تا رقص
لو:ولی خیلی خنگی زین
لویی یهو جدی شد
-چرا؟
با اخم و تعجب پرسیدم

لو:یه مهمونی مجردی قبل از عروسی نگرفتی
-برفرض که میگرفتم,چیکار میتونستیم بکنیم!؟فکر کن استریپر هم میاوردیم,مثکه متوجه نیستی دوست دخترامون چین؟!هم اونا رو میکشتن هم ما رو
لوک: ازین دید خیلی منطقی بود
لو:من دیگه حرفی ندارم
شونه هاش رو بالا انداخت

**

از حموم اومد بیرون و یه حوله دور کمرم بود رفتم تو هال
ینی دخترا انقد به خودشون نمیرسن که اینا میرسن
سر سشوار و اتو مو و اسپری و واکس مو دعوا بود
لیام داد میزد
هری از نایل میدزدید
لویی مثه نیمه لخت نشسته بود رو مبل فش میداد چرا شونه بهش نمیدن
-افترشیو من کجاس؟

THE PACK (1d)Where stories live. Discover now