تصمیم گرفتم بشم همون شروین قبلی همون ک ب دخترجماعت محل سگم نمیداد
همون ک دخترا براش له له میزدن
Reeeeee
همونقدرسردومغرور
همونقدرخشکوجدی
همونی ک غد و یه دندست ادم ازسردی نگاش یخ میزنههزمین خوردم؟عب نداره
یاعلی میگموکمر راست میکنم..
قدعلم میکنم
میشم ی سدنفوذناپذیر
کاری میکنم حسرت یه بارخندیدنم ب دلش بمونهـمن میسازم دنیامو یــــــ1ـــھ نفره
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏شمیم:
دمغ شده بودم چرا اینکاروکردم لعنت ب من...
توافکارم غرق شده بودم ک باصدای هاله به خودم اومدمـ شمیم توچی ازشروین میدونی
ـ هیچی
ـ چطورعاشقش شدی ها؟
ـ من فقط میدونم شروین باپدرومادرش زندگی نمیکنه ی خواهرم داره ک توفرانسسـ توچطور عاشق کسی ک چیزی ازش نمیدونی شدی؟باعقل جوردرنمیاد
ـ نمیدونم اجی نمیدونم من هنوزگیجوسردرگمم
ـ بری خارج دانشگات چی میشه
ـ من ک دارم همش یه خط درمیون میرم دانشگاه
جهندم فوقش ادامه تحصیل نمیدم
ـ خیلی خلی دخترررررخیلی
میگم بیا یکاری کنیم نری بامامانت ایناـ چیکاری
ـ قیافشوچپل چلاغ کردو گفت :
ـ قرص اسهال بخور
باچندش گفتم:ـ مردشورببره خودتوایده هاتو اگه ب مامان بابای منه
یه ایزی لایف میکنن پامو میزننم زیر بغل و دِبدو ک رفتیمپاشد باسنشو گرفت سمتموگفت:
ـ مای بیبی مای بیبی دوستت داریم مای بیبی ماباتو چقدر خوشحالیم
باخنده گفتم
ـ ن جدی کاش ی چی پیش بیادنرم
ـ غصه نخورخواهری یکاریش میکنیمـ حوله
ـ بگو
ـ شروینوچیکنم
ـ دلشوشکستی بدجور شروین ادم مغروریه تاحالاندیدم ب کسی ابراز علاقه کنه حتی اگرم نری دیگه باهات مثل قبل نمیشهـ هاله بنظرت اسم حس من عشقه؟
ـ بنظرمن عشق نیست تو این دوره زمونه
شایدحس توی هوس زود گذرباشه
درکل بنظرمن عشق وجودنداره اگرم داشته باشه بعدازدواج پیش میاد عشق ورزیدن ب کسی ک بدونی همه وجودش متعلق ب توعه
خیلی شیرین ترازاینه ک قبل ازدواج عاشق شی و عشقت مث ی تب داغ زود عرق کنه
و ازبین برهب حرفاش فکرکردم ینی اخرش چی میشه....
باید با مامان وباباحرف میزدم
بایدراضیشون میکردم....
ازشمیم خدافظی کردم
رفتم خونه،باکیلید دروبازکردمورفتم تو
خونه غرق سکوت شده بودصدایی نمیومدگشنم بود ولی حس غذاخوردن نداشتم
باید یکاری میکردم امروز واقعاگندزده بودمشروین بیچاره ....
لعنت ب توشمیم.....لعنت
باید از دلش دربیارم
شمارشوگرفتم
ـ رد داد
دوباره گرفتم
ـ دستگاه مشترک موردنظرخاموش میباشد..

YOU ARE READING
شمیم عشق
Romanceیه رمان دارم مینویسم عشقولانه پرازشیطونی پرازصحنه های طنزوخنده اور مخلوطی ازشادی و غم☺️ یه جاهاییش جرمیخوری ازخنده یه جاهاییش اشکت درمیاد داستان درباره پسر دختری ب اسم شمیم و شروینھ طی یه جریاناتی عاشق هم میشن اما این وسط بابای شمیم دوتاشرط میزاره✌...