Zayn : هی بیب
Zayn : منظورم اینه هی بِرو
Zayn : تصحیح خودکار لعنتی ( اینی که توی تنظیماته کیبورده و اگه حرف بدی بنویسی پاکش میکنه و یه چیز دیگه مینویسه )
Liam : اوه هی مرد، چه خبره؟
Zayn : sent an image
Zayn : با این حال منظور بدی ندارم داداش
Liam : من سر کارم زین
Liam : اما فاک من همین الان خیلی برات سفت شدم
Zayn : نمیتونم برات صبر کنم تا بیایی خونه;)x
Liam : منظور بدی نداری؟
Zayn : منظور بدی ندارم
YOU ARE READING
No Homo [Ziam | Persian Translation]
Fanfictionزین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift