ليام : هي.ليام : البوم خفني بود رفيق. گل كاشتي.
زين : ممنون داداش. خوشحالم دوسش داشتي.
ليام : حتما همين طوره. داشتم فك ميكردم البومت در مورد كيه.
زين : من فك كنم اون در مورد كسي نيس.
ليام : اوهوم. باشه و خب تو داري ميگي " احمق براي تو" در مورد من نيست.
زين : اممم...من.. اره. نه. منظورم نه بود.
ليام : نميتوني مخفيش كني بيب
زين : تو كه نميخواي بگي فهميدي؟
ليام : خيليي ديره عزيزم. من همين الانشم ميدونستم در مورد من و رابطه ي ماعه.
زين : تو البومو هم از ايتونز خريدي هم از فروشگاه؟
ليام : بحثو عوض نكن ولي خب اره. فك كنم هفت هشت تا ازش خريدم. يكي خودم يكي نايل يكي لويي يكي هري يكي روث يكي شريل و يكيم مامانم.
زين : تو البومو براي شريلم خريدي؟ اون لياقتشو نداشت ليام.
زين : به ياد بيار وقتي اون تورو از ايكس فكتور بيرون كرد.
ليام : اون مال خيلي وقت پيشه زي
زين : برام مهم نيست. من خوشم نمياد ازش. تو داري عيد پاك رو با اون ميگذروني جاي من.
زين : ما ميتونستيم كلي شكلات بخوريم. مخصوصا شربت شكلات.
زين : ولي تو ترجيح دادي با اون وقت بگذروني.
ليام : بيبي تو مسلموني و عيد پاك رو جشن نميگيري.
زين : اها .. اره ، تو راست ميگي.
————————————————
[چون يكم زياده چپتر بعدي ، شرط ميره بالا تر ^^]
————————————————شرط ووت : ٥٠ تا❤️💛
YOU ARE READING
No Homo [Ziam | Persian Translation]
Fanfictionزین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift