[7]

2K 297 25
                                    

Zayn : هی ..

Zayn : ببین من یه فکر بکر دارم . ازونجایی که تو سینگلی و البته که منم سینگلم

Zayn : و دیگه هیچ جنده ای هم نیست ، چرا با هم نریم بیرون ؟

Liam : با هم .. ؟

Liam : اونم توی ... اجتماع ؟

Zayn : آره ؟؟ نظرت چیه ؟؟ من خیلی واضح به همه گفتم داریم با هم رو یه آهنگ کار میکنیم . اونام فکر میکنن ما واسه آهنگ اومدیم لس آنجلس

Zayn : اما در اصل برام شام خوردن میریم بیرون . میشه بهش گفت یه قرار ، اگه تو دوست داشته باشی قرار صداش بزنی .

Liam : صب کن بینَم 

Liam : زین مالک داره منو به یه قرار میبره ، چیزی زدی حاجی ؟

Zayn : نه نیستم ، شوخی نکردم لیام

Liam : *نفسش میبره* من جا خوردم . نمیتونم باور کنم زین جواد مالک داره ازم درخواست قرار میکنه . این معرکهه ست من دارم فن گرلییی میکنم عرررر

Zayn : شروع نکن

Zayn : خب باشه . اگه دلت نمیخواد میتونی بگی نه

Liam : مگر اینکه یه اُمُل باشم که بهت بگم نه ، معلومه که میام

Liam : فقط یه شرطی هست

Zayn : چه شرطی ؟

Liam : بعد از شام به عنوان دسر میخورمت ;)

Zayn : باشه ولی منظوری نداری


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شرط رای : 50 

- پانج

No Homo [Ziam | Persian Translation]Where stories live. Discover now