Liam : خیلی خب
Liam : اینستاگرامت خوب بود تا وقتی از این جوجه ای که قبلا ندیده بودمش عکس گذاشتی
Liam : اونم یکی از « همگروهیاته» ؟
Liam : میدونم فازِ « منظوری بدی ندارم» برداشته بودیم اما
Liam : بیب – برو (اینجا مثلا میخواسته بنویسه بیبی بعد نوشته برو، مث عوض کردن حرف)، تو پشت سرش لختی
Liam : دستت دور گردنش حلقه شده
Liam : منظورم اینه دوست داشتم بشنوم تو داری محکم میکنیش اما مث این که اون داره حال میکنه
Liam : این همون دختره توی تین ولفه؟
Zayn : نه
Liam : اوه آره آره درسته! اون از طرف منیجمنت کار میکنه
Zayn : آره و من حتی نمیتونم اسمشو یادم بیارم. این فقط یه بار بود و بعلاوه اینکه اونا بم گفتن اینو پست کنم
Liam : درسته
Liam : تو هم خوب بنظر میای
Liam : اما میدونی چی میتونه بهتر باشه؟
Zayn : چی داداچ؟
Liam : من پشتت، دیکم تووت. دستام دور کمرت وقتی تو داری ازَمون سلفی میگیری
Liam : دقیقا مث همون عکسه اما دیکم توی کونته ، صورتت نشون میده حال میکنی با دهن شگفت زده
Zayn : لعنتی فاک صب کن
Liam : وقتی دارم عمیق و سریع توی تو میکنم و تو سلفی میگیری
Liam : با این حال منظور بدی ندارم
--
میدونم دیر شد اما تا هفتهی آخر امتحان داشتم
ووت و کامنتا باید به 50 برسه :")))
KAMU SEDANG MEMBACA
No Homo [Ziam | Persian Translation]
Fiksi Penggemarزین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift