[خب. من يكم حوصلم سر رفته و خواستم اينو كامل كنم. اگه اين خوبه ، بگيد كه ادامه بديم. ]
Zayn : كجايي ؟
Liam : تو حمام. ميخوام يه دوش كوتاه قبل از رفتن بگيرم.
Liam : زين؟
ليام ابروهاش رو بالا داد و يكم گيج شد وقتي جوابي از زين نگرفت. ولي بيخيال شونه بالا انداخت و شروع كرد به در اوردن لباس هاش.
زين به سرعت سمت حمام دويد كه ليام الان اونجا بود. نفس عميق كشيد وقتي در رو باز كرد و اون قفل نبود.
خيلي اروم در رو باز كرد و همونجا بين چهارچوب ايستاد. توي دلش خنديد چون ليام نگفته بود كه اون كامل توي حمامه. زين به داخل سرك كشيد و ليام پشتش به در بود و تنش كاملا معلوم بود. اين باعث شد زين لبش رو ليس بزنه و چشم هاش روي باسن ليام خشك بشه.
زين خيلي اروم و سريع لباس هاش رو از تنش در اورد و خيلي اروم سمت ليام رفت و پشتش ايستاد. بازوهاشو دور ليام حلقه كرد و در گوشش گفت "بووو(اين مثلا يه صداي ترسناكه)"
ليام با برخورد ناگهاني زين به بدنش با اون صداي ناهنجار از جاش پريد و از ترس جيغ كشيد.
سعي كرد خودش رو از زين جدا كنه و اين باعث شد بخواد بيوفته و محبور شد به سينه ي زين چنگ بزنه و با وحشت به اون بچسبه.
زين از خنده غش كرد و روي پاش زد و ليام رو مسخره كرد و سرش رو از شدت خنده عقب برد.
"تو بايد ترسوندن منو تموم كني زين. خداي من. من داشتم سر ميخوردم و نزديك بود ضربه مغزي شم. فاك يو مليك "
"تو اگه بخواي ... ميتوني منو به فاك بدي "
زين شونه بالا انداخت و به ليام نزديك تر شد و گفت. دستاش رو دور كمر ليام حلقه كرد.
ليام چشماش رو چرخوند و به زين زبون درازي كرد.
" من قطعا اينكارو ميكنم ولي الان ...نه ! تو امروز سه بار فاكي منو ترسوندي و الان لايق اين نيستي كه با قطار پين به فاك بري. "
زين از تعجب ابروهاش رو بالا برد و بعد خنديد. به ديك لخت ليام نگاه كرد. اون قطعا قشنگ ترين و بزرگ ترين و كلفت ترين ديكي بود كه اون ديده بود.
"تو واقعا واسه اون اسم گذاشتي؟ واقعا؟ اونم قطار پين؟"
ليام ارون خنديد و سينش رو بالا داد.
"البته. خب راستش اين چيزيه كه طرفدارا بهش ميگن! مگه نه ؟"
ليام به زين گفت كه هنوز مشغول بررسي و تحسين كردن ديك ليام بود. كسي كه دلش ميخواست زبونشو دور اون تكون بده و لباش رو دور اون حس كنه و اونو مزه كنه.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
No Homo [Ziam | Persian Translation]
Фанфикزین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift