CHAPTER TWELVE

82 9 0
                                    

د.ا.ن هرى

اگر تو يك نفر رو براي زندگي كردن كنار اون انتخاب كني هركاري براش انجام ميدي حتي حاضري خودتو عوض كني شخصيتتو ، رفتارتو ،
افكارتو ...
همه چيزي كه قبلا بودي رو به خاطر اون دور بندازي
فقط براي اينكه اون كنارت باشه
من براي شيا هركاري ميكنم تا پيشم بمونه ، منو تنها نزاره ،
دوست ندارم به روزهاي قبل برگردم
نميخوام تو خونم فقط دختر باشه و هرشب مست برگردم تو رخت خواب يا منتظر بمونم تا صبح بشه بعد بخوابم .

از همون لحظه كه اون دختر (شيا) رو بغل كردم زندگي شروع شد نميخوام از دستش بدم .

از همه اينا بهتره بگذريم !

بزاريد بهتون بگم كه ما به چه نتيجه اي رسيديم ، ما ميخوايم از اول شروعش كنيم ، امشب اولين قرارمونه ...
ميخوام بهش نشون بدم چه كارايي ميتونم براش انجام بدم .
من مكان خيلي نزديكي براي قرارمون انتخاب كردم !
اون فقط كافه جلوي دانشگاس ...!
ميدونم خيلي سادس ولي قرار بعدي جبران ميكنم

*********************************************

د.ا.ن.شيا

امروز قراره با هري خوب پيش بره .
ما باهم قرار گذاشتيم ،
يجورايي ميشه گفت اولين قرار ماست اون من رو دعوت كرد اولش تعجب كردم ولي ياد اون روز افتادم كه بغلم كرد و ازم خواست كه عوضش كنم !

من ميتونم كاري كنم اون بهترين مرد روي زمين باشه و قول ميدم كه بهترين زن براش باشم توي تما لحظاتش .((مردارو نميشه عوض كرد خانوم جان ..😑✌️🌈))

"كجا؟"

وقتي از پله ها با لباس بيرون اومدم پايين مادر مهربونم منو ديد!

"با ...امم ..هري قرار دارم ... همين "

" قبل از ده خونه اي درسته ؟"

" آره ... باشه "

اون جوري نگفت كه پيشنهاد داده باشه فقط ميخواست دستور بده . اشكال نداره من حتي اگه يك ساعت يا كمتر هري رو ببينم برام مثله بيست و چهار ساعت ئه !!

قراره ما جلوي دانشگاهه ، اونجا يه كافه قديمي هست و معروفه شبا شلوغه به خاطر همين من استرس دارم !
*********************************

"تو چطوري اينهمه پياده اومدى؟"

عادت دارم ..."

"لعنتي تو بايد بهم ميگفتي ميومدم دنبالت ..."

هري فكر ميكنه من اول منتظرش موندم بعد ديدم نمياد خودم تنها اومدم ولي اون اشتباه ميكنه من خواستم هوا بخورم و راحت توي فضاي باز وقتي دارم قدم ميزنم بهش فكر كنم و براي آيندمون نقشه بكشم ، منظورم آينده منو هريه ...

"نگران نباش هري من راحتم ..باشه؟!؟"

" باشه باشه معذرت ميخوام ناراحتت كردم ..."

" نه هري من ناراحت نشدم تو كاري نكردي"

اون به طرز وحشتناكي استرس داره مثله من.

----------------------
به نظرتون چى ميشه ؟؟؟؟😍😍😍😍

The Man H/SWo Geschichten leben. Entdecke jetzt