"پروانه ای کوچک بر فراز اقیانوس آرام بال میزند ؛
و به همین سادگی...
طوفانی در آنسوی جهان اتفاق می افتد"
-اثر پروانه ای"احساسه بدی دارم " نیل پایینو نگاه کرد "امروز قرار بود روی پروژه کار کنیم با اینکه نمیشناختمش"
هری دستشو محکم تر فشار داد و روبروش ایستاد. جلوی خونه ی نیل دست هاشونو بالاخره از هم جدا کردن ؛ البته به سختی. اخرین انگشت هنوز سعی داشت خودشو حفظ کنه."من..."هری به بدنش تاب داد و بخاره گرمی از دهنش بیرون اومد "مرسی راجبه اینکه از دیلن چیزی نگفتی"
فقط این حرف کافی بود تا نیل دستشو به ارومی از هری جدا کنه ؛ و بدونه خداحافظی بهش پشت کنه.
ولی هری بازم دستاشو به سمت خودش کشید و توی سرما زمزمه کرد " ببخشید " نیل لبخنده زورکی ای زد و سعی کرد توی بخاره دهنه هری گرم شه ؛ هری پیشونیشو به پیشونیه نیل چسبوند "معذرت میخوام نیل . دیگه راجبش حرف نمیزنم.از اول شروع کنیم ؛ هوم؟"
نیل نفسه عمیقی کشید و به چشمای هری نگاه کرد ؛ در حالی که بینی هاشون تقریبا به هم چسبیده بود
"تو بالاخره باید قبول کنی که اون یه مظنونه. ما شاهد بودیم که اون با مورفی رفته بود بیرون"
هری سرشو عقب تر برد و به جای نامشخصی نگاه کرد "نیل ما مطمئن نیستیم. این هر پرونده ای نیست ؛ حتی پدرتم نمیتونه حلش کنه""پدره تو میتونست. اگه تو بخوای اونو متهم کنی مطمعنم توام میتونستی" نیل اینو با جدیته کیوتی گفت و هری با نگاه کردن بهش با لبای بسته خندید.
"شاید ما با یه تد باندیه دوم سر و کار داریم" هری گفت و نیلو از زیپه پولیورش کشید و جلو اورد . چشمای سبزش توی چشمای قهوه ای رنگه نیل محو شد و لبخنده بزرگشو هنوز نگه داشته بود.
"ما جلوی خونمونیم. مامانم-""خفه شو " هری با قفل کردنه لباش روی نیل گفت. باید با خودش صادق میبود ؛ این حسی بود که هیچدقت نداشت و میتونست دویست بار لب هاشو ببوسه."ماشینش نیست ؛ پس خودشم نیست"
نیل که انگار ریه هاش از کار افتاده باشن لبای هریو محکمتر بوسید ؛ انگار این دو ساعت فاصله معتادش کرده بود. هری کلاهه نیلو روی سرش کشید و به بوسیدنش ادامه داد."میخوای"نفس گرفت "میخوای بیای داخل؟"
دوست دارید قسمته بعد چی بشه؟ یا حدس میزنید دور ازین قضایا کلا چی میشه؟ :)))
بنویسید .
YOU ARE READING
les corps (Lgbt+)
Fanfictionشیفتگی ای که به جنون و وابستگی تبدیل شد . معصومیت و حس گناه قابل برگشت نیست.