▪9▪

1.8K 249 84
                                    

|اون عکسای لعنتی |

Zayn pov

قصد نداشتم برم پایین قطعا وانمود به اینکه هیچی از دیشب یادم نیست بهترین راهه ولی...با لیام چی کار کنم ؟!

گوشیمو برداشتم خط مخفیمو  فعال کردم و سریع شماره ی لیلی رو گرفتم

لیلی:زین؟چی شده ؟چه طور پیش رفت ؟

زین:لیلیی اون لعنتی هیچ واکنشی نشون نداد

لیلی:میخوای بگی استریته

زین:هست وگرنه من مست بودم کدوم ادم احمقی یه پسر مست که خودش میخواد باهات بخوابه رو ول میکنه؟

لیلی:زین....اون شبیه آدمای کثیف پرسکات نیست !همه رو شبیه هم نبین

زین:همه یه گوهین همه دنبال منافع خودشونن همه دنبال استفاده از ادمای اطرافشونن لیامم اگر کاری نکرد چون یه استریته

لیلی:چطوره کمک بگیری ؟

زین:یعنی چی؟

لیلی:هیچ کس اول درمورد گرایشش مطمعن نیست از لری کمک بگیر بهشون بگو لیامو دوست داری و این حرفا مظلوم نمایی کن ....بگو به لیام هم نگن

زین:و اگر نشد !

لیلی:فقط مدارکو به هر روشی که میدونی پیدا کن و بعد منتظر زمان کشتنش باش

زین:تمومش میکنم لیلی

لیلی:فقط زین....یادت نره این میتونه بازی احساسات تو بشه ....یه وقت تلقین  ها و نمایش هایی که بازی میکنی واقعی نشه...خودت میدونی که غیر ممکنه :)

زین:تو هم خوب میدونی هیچ کس تو پرسکات دوست داشتنو یاد نگرفته ...من قلب ندارم ....بی احساس درست مثل یه تیکه یخ

لیلی:تیکه یخ آب میشه فقط کافیه گرمش بشه فقط کافیه گرمارو احساس کنه اونوقته که یخ بودنشو فراموش میکنه و آب میشه ....

زین:این اتفاق نمیافته ....مسخرس

لیلی:امید وارم همینطور باشه که تو میگی ....

________

وارد حموم شدم آب سردو باز کردم زیر دوش رفتم و سرمو بالا گرفتم گذاشتم که قطرات سرد آب کمی از هیاهو و گرمای درونم کم کنه ....

قطرات سرد آب محکم به صورتم میخوردن و من برای گرفتن اکسیژن دهنمو کمی باز کرده بودم

Unfelling |ziam|Where stories live. Discover now