هری از همون پنجره برگشت تو جنگل با رفتنش ناراحت شدم یه جورایی با اون بودن برام جالبه نزدیک پنجره رفتم داشت میرفت سمت جنگل برگشت از اونجا دست تکون داد منم دستم رو براش تکون دادم خیلی سریع از جلو چشمام محو شد
زنگ زدم به سارا کلی سوال ازم پرسید
چه خبره؟
کسی اونجاست؟
داری چی کار میکنی؟
میخوای بگی چرا یهو قطع کردی؟؟
........
همه ی سوال های سارا رو با سوال جواب دادم دوست ندارم بهش دروغ بگم برا همون از زیر هر سوالش یه جوری خلاص میشدم
گوشی رو قطع کردم چشمام رو محکم بستم حولم رو برداشتم رفتم تو حموم لباسام رو در آوردم انداختم تو سبد رفتم زیر دوش آب گرم خودم رو شستم اومدم از حموم بیرون با بابام بعد از اینکه فهمیدم داره چه کثافت کاری میکنه حرف نزدم در حد یه سلام!
حتی این سلام هم زیادیشه! اون...اون لعنتی بعد از مرگ مامان انگار سرحال تر شده ازش متنفرم!!
هرروز صب بیدار میشه خیلی راحت تو روم میگه سلام خوبی؟ بدون اینکه فکری به اون کثافت کاریای دیشبش بکنه
معلوم چندتا هرزه رو به فاک داده
لباس با یه ست سرخابی از کشوم بیرون آوردم حولم رو انداختم زمین ست سرخابیم رو تنم کردم گوشیم رو تختم ویبره رفت رفتم سمت گوشیم یه پی ام از یه فرد ناشناس داشتم کنجکاو شدم بازش کردممادمازل نمای زیبایی از خودتون نشون دادی بد نیست اون پرده رو بکشی😒
خوندمش مادمازل؟
پرده؟
نما؟
وات د....
هریییییی!!
وای نه این هریه! من مطمئنم خیلی سریع رفتم پرده رو کشیدم لپام قرمز شد دستام رو گذاشتم داغ بودم وای نه
خیلی زود لباسم رو پوشیدم پرده رو کشیدم کنار دورو بر رو نگاه کردم هیچکس نبود!
رفتم سراغ گوشیم اولین چیزی که به ذهنم اومد رو برای هری فرستادم'میشه بگی داری چی کار میکنی؟؟؟ دید میزنی؟😐'
براش فرستادم
'من؟ اصلا به قیافم میخوره؟؟'
'نه..اصلا میدونی سوتفاهم پیش اومد😒'
ما همینطور داشتیم باهم دیگه چت میکردیم کلی میخندیدم حتی بیست سوالی هم بازی کردیم
'از چه صدایی متنفری؟"
'هری آخه این سواله؟؟! صدای تو😂'
'واقعا؟؟ من خیلی خوب میخونم!😐'
'یه چیزی بگو باورم بشه استایلز'
'باشه فردا صبح جلو خونه جنگلی سوخته بیا تا بهت نشون بدم خوش صدا کیه😒😒'
'خوش صدا؟؟؟!😂😂'
ما بازم باهم کلی چت کردیم تا اینکه من خوابم برد! شاید ساعت ۳ صبح بود که خوابم برد
فردا....
جلو خونه درختی سوخته.....
YOU ARE READING
Mysterious
Vampireجای بعضی زخم ها هیچوقت خوب نمیشن..حتی با گذر زمان... اگه هم خوب بشن هیچوقت فراموش نمیشن... اما..! -باید فراموش کرد تا بتونی زندگی کنی- Vampire story Harry styles #1vampire