…………………………
_شما احمقااا پسر منو برداشتین بردین دزدییییی؟؟؟؟؟؟
لویی حین بررسی کردن ساعت اشاره میکنه:کار خیر:/حالا یجوریم رفتار نکن انگا پدر مقدسیو هیچوقت دستت تو کارای خیر نبوده:/
زین به هری که با نیش باز داشت به ساعت نیگا میکرد خیره میشه:وات فاک به چی میخندی:/؟سمت زین میره و اونو رو مبل میندازه و خودشم رو پاش میشینه و زین برای اینکه هری نیوفته دستشو دور کمر باریک هری حلقه میکنه:زی حالا که چیزی نشده...
و خودشو برای زین لوس میکنه...
زین پفی میکشه و زیر لب "لعنت بش"میگه...
نایل که تا اون موقع رو تخت زین و هری خواب بود از جاش بلند,میشه و منگ خواب سمت اشپزخونه میره:فااک پسر تختتون بوی سکس میده(:/)همش خواب فاک میدیدم-__- غلط بکنم بازم اونجا بخوابم:/
لویی نیشخندی میزنه:اوه اره؟حالا کی به فاکت میداد=]؟
نایل چشم غره ای برای لویی میاد(ببینید نایل 2017 ینی الان خیلی تاپه لنتی://// و لویی خوب اون همیشه بات بوده*-*)فک کنم اونی که داشت التماسش میکرد بفاکش بدم تو بودی نه:]؟
لویی زبونشو برای نایل درمیاره!
_هولی مادر فاکر این ساعت اصله:/؟؟؟؟؟؟
نایل با شوک میپرسه!
لیام ساعتو از لویی میگیره و همراه ادام سمت درخروجی میرن:اصل و قراره ما بریم و آبش کنیم:>
نایل مشکوک به لویی خیره میشه:زیره سر توعه همش نه=|؟؟
لویی نیشخندی میزنه:بطور خیلی حرفه ای نقششو کشیدم*-*
نایل نیشخندی میزنه:بت افتخار میکنم بیبی بوی:]
زین فیس وات دفاکی میگیره:اره افتخار کن:/هری دزدیده!!
نایل چشمکی به هری میزنه:هنوزم همون مارمولکی پسر.
هری همونطور که روی پای زین بود با سرش تعظیمی میکنه:شاگردی میکنیم استاد^-^
_بابا پاچه خااار:/
_انقد بد,نباش زین=[
هری میگه و لبولوچشو آویزون میکنه:باشه باشه تو انقد,کیوت نشو فقط-___-
…………………………_زینننن!!زیزیییییییی؟؟؟الوووو زینننننننن؟؟؟
زین باسرعت گوشیشو قطع میکنه و سمت حموم میره:فاک بیب چیشده؟؟سرت گیج رف؟
هری درحالی که لخت به گوشه ی حموم (حموم دوش دار:/)پناه برده بود با فیس کیوتی به دوش آب اشاره میکنه:سرده=[
زین پوکر میشه:همین:|؟
هری اخمی میکنه و دست به سینه میشه اما حواسشم هست آب سرد بش نخوره:من آب داغ میخوام:/.
زین وارد حموم میشه و از اونجایی که برای درست کردن گرمای آب باید اول دوشو میبست یکم لباساش خیس میشن و چون زین از لباس خیس بدش میومد تی شرتشو در میاره و مشغول درست کردن دمای آب میشه...
دستشو زیر آب نگه میداره و وقتی از متعادل بودنش مطمئن میشه به هری نگاه میکنه:بفرمایید :/
هری لبخند میزنه و بدون چک کردن دمای آب میره زیر دوش خب قطعا به زینش اعتماد داشت:)
زین یه قدم عقب میره و چشماشو ریز میکنه با دقت سر تاپای هریو نگاه میکنه تا به دوتا دایره سبز میرسه:سرما نخوری اومدی موهاتو خشک کن
هری چشماشو میچرخونه:باااشه زین لازم نیست بعده هر بار حمومم تکرارشون کنی درضمن کسی تو تابستون سرما نمیخوره:/
زین به زور نگاشو ازش میگره و عقبگرد میکنه در حمومو باز میکنه که صدای هری مانعش میشه:زیزی:[
اروم لبخند میزنه و برمیگرده سمتش:باز چیه بیب؟
هری درحالی که شامپو رویه سرش خالی شده بودو دستاش به سمته زین دراز بود نگاش کرد
_کمک:[
قطعا میتونست تنهایی انجامش بده اما خب کی نمیخواد دستای عشقشو تو موهاش حس کنه؟:]
زین که نمیتونست این حجم از کیوت بودنشو تحمل کنه رفت سمتش
بخاطر خیس نشدنش مجبور میشه شلوارشو دربیاره و خب لبخنده شیطونه هریو نادیده میگره
پشت هری وایمیسه و دستشو اروم تو موهاش میکشه و مشغولشون میشه اینجا کسی گذر زمانو نمیفهمه...
هریی که چشماش بستسو داره لذت میبره و زینی که عاشقه اون موهاست!
بعد آب کشیدنه موهاش اروم خم میشه سمتشو پشت گردنشو با لباش لمس میکنه
هری خودشو به زین میچسبونه و باسنشو میده عقبتر
_عاو بیبی بوی شیطون شده؟!
هری اروم میخنده و سرشو تکون میده:زییی اینجا که بدتر از مطب نیست
زین تو یه حرکت ناگهانی برش میگردونه و لباشون توهم قفل میشه جوری که انگار میخواد ثابت کنه هز فقط ماله اونه !!همونطوری که مشغول لباشه دستش سر میخوره رو کمرشو پایین تر میره باسنشو تو مشتش میگیره و همزمان ناله هری تو دهنش باعث پوزخندش میشه
هریو به سمته دیوار میبره و میچرخونتش سمته دیوار
خب پسرکوچیکتر کارشو بلده دستاشو به دیوار تکیه میده و باسنشو میده عقب:زود باش ددی من ماله توعم...
_اوه البته پسر
دستش میره بالا و اسلپی روی باسنش میزنه که صداش با صدای هری تو حموم پخش میشه با لذت به جای دستش خیره میشه و همزمان صابونو روی دیکش میکشه(گلنار:/)
سرشو میبره کنار گوش هریو بازبونش لمسش میکنه:اماده ای بیب؟
_ا..اره ددی..لطفا
پوزخند میزنه و دیکشو ارومرو سوراخش فشار میده دستای هری روی دیوار مشت میشه و چشماشو روی هم فشار میده:زین..
با شنیدنه صدای ارومش که از نظر زین سکسی ترین صدای ممکن بود کنترلشو از دست میده و دیکشو با یه حرکت توی سوراخ مورد علاقش(:/)جامیده
_فااااک..ددیییی!
_هیشش بیبی بوی ..شت..تو خیلی تنگی هز(:/)
زین عاشقه سکس تو حمومه پس اگه هروقت دیگه ای بود واسه عادت کردنش حرکت نمیکرد اما اینبار از همون اون ضربه های محکمش هریو تکون میداد!
صدای آب و ناله هری و برخورد بدناشون باهم ترکیب مورد علاقه ی زین بود...
……………
YOU ARE READING
who do you think you are?
Fanfictionهمه چی از من آغاز شد! وقتی آروم آروم وجودم شروع به نوشیدن عصاره ی زندگیم کرد... دقیقا از وقتی من،من رو میکشت! یه قتل عام فجیح تو من بودو نمیخواستم کسی بفهمه. این فداکاریه من بود... که کم کم بعد از چهارسال جاشو به خودخواهی محض داد:) ولی بدرک خواننده...