فصل پانزدهم
از دید سهون
گلوم رو صاف کردم چون نمی خواستم اگه یهو متوجه حضورم شد سکته کنه... یا فکر بدی بکنه.
کمی سرش رو به سمت من چرخوند اما نه کامل:" سهون؟"
" آره منم... آم... چیزی هست که لازم داشته باشی؟"
خیلی بی مقدمه گفت:" میشه منو نقاشی کنی؟"
" چ-چی؟"
" یادمه یکبار گفتی بعضی ها با یک بار کشیده شدن، دیگه اون حس قبلی رو توی خودشون ندارن... یا یه همچین چیزی... میشه لطفا من رو بکشی؟ میخوام این بکهیون همینجا تموم بشه و یه پسر تازه رو از امروز شروع کنم..."
خواستم منظور حرف قبلیم رو براش باز کنم اما خودم رو متوقف کردم. اگه این می تونست بهش کمک کنه... ارزش امتحان کردنش رو داشت...
" ب-باشه. همینجا خوبه؟ یا ... میخوای..."
از روی تاب بلند شد:" تو برو وسایلت رو بیار..."
با سر تایید کردم و تقریبا به سمت پایین دویدم... یعنی ممکن بود این کمکش کنه که دوباره خودش رو پیدا کنه؟ اگه کمک می کرد حاضر بودم ازش 50 تا نقاشی بکشم.
اون پسر... وقتی با رنگ و وسیله هام برگشتم کمی زاویه ی نشستنش رو روی تاب رو براش تنظیم کردم و اون لحظه ی آخر ملافه رو از روی خودش روی زمین انداخت و با تکیه دادن سرش به طناب تاب منتظر شد. بدن بلوریش خیلی بی نقص بود. نمیتونستم توی ذهنم جا بدم کسی بتونه بهش صدمه بزنه.
من کلا حسی و مفهومی کار می کردم... یعنی برای انتخاب رنگ هام و سایه ها دلیل داشتم و همینجوری فقط صحنه ی جلوم رو ثبت نمی کردم...شاید اونم مثل بقیه ی مدل هام بی لباس جلوم نشسته بود ولی اون با تمام کارهایی که تا الان کشیده بودم متفاوت بود... و البته فضا هم چیزی نبود که تا حالا کار کرده باشم... برای همین امیدوار بودم دوباره مثل اون دفعه با یکی از مدل های قبلیم سر و کله ی تائو پیدا نشه...
خب اون دوست پسر خیلی دوست داشتنیه منه اما گاهی زیادی حساس میشه... که در مورد من شایدم حق داشته باشه.
تائو بای* بود و من گی. شاید اگه منم یه دوست پسر نقاش فیگور داشتم نمی تونستم روابطش رو با بقیه به راحتی و بدون هیچ شک و تردیدی نادیده بگیرم... اونم دوست پسری که عاشق نقاشی کردن بدن آدم های خوش فُرم تو مدل های مختلفه... البته من آدمی نبودم که دست از پا خطا کنم یا افکار منحرفانه راجع به بدن کسی داشته باشم.
*بای یا همون بای سکچوال، به معنی دو جنسه بودن نیست. بای بودن به معنی گرایش به هر دو جنسه. یعنی فردی که محدودیتی تو انتخاب نوع جنسیت مورد نظر برای رابطه نداره و با هر دوشون میتونه باشه. این کلمه رو با تِرَنس قاطی نکنید.*
KAMU SEDANG MEMBACA
Getting Under Chanyeol ✒
Romansaبکهیون فرزند خانواده ی عجیب غریبیه اما زندگی خوش و خرمش وقتی عاشق یه نویسنده ی سرد و مرموز میشه کاملا بهم میریزه... اون تصمیم میگیره فقط برای اینکه بهش نزدیک باشه... باهاش به ویلای خارج از شهر ش بره و براش کار کنه. داستان +18 هستش. حتما دقت کنید. ای...