تو خيابون داشتم مثل احمقا ميگشتم ... نمى خواستم كه برم خونه ... داشتم تو خيابون ميگشتم كه برام يه اس ام اس امد ... بازش كردم. سرهنگ بود ...
سلام تهيونگ... فردا بايد بياى پيشم ، خب ؟
بايد با يكى اشنا شى ...
اشنا شم ؟ با كى ؟ انقدر مهم بود ؟ چرا كل دنيا فردا با من كار داشتن ... نكنه فردا شنبست ؟ نه امكان نداره -_-
يكم راه رفتم ... رسيدم به يه مغازه ى لباس فروشى ... چيزى نمى خواستم ... فقط رفتم تو ... يكم گشتم ، يه ماسك پيدا كردم ، من ايدول نبودم ولى ماسكو برداشتم ... رفتم سر صندوق كه حساب كنم ... يكى امد كنارم ، قيافش خيلى اشنا بود ... ولى هرچيزى كه فكر كردم يادم نيومد كى بود ....
•سلام اقا خوش امديد
+سلام
•چيزى مى خواستيد ؟
+بله اين ماسكو
•١٥ ين
[* قيمت حدسيه ... من خودمم نميدونم ]
پولو از تو جيبم در اوردم ... علاقه اى به كيف پول نداشتم ... پولو دادم بهش ...
+بفرماييد
•چيز ديگه اى نمى خوايد ؟
+نه مرسى
داشتم ميرفتم كه بغل دستيم شروع كرد به كار كردن ... مى خواستم اهميتى ندم كه حرفش خشكم كرد ... اونا همون حرفا رو زده بودن ولى اسم اون عوضى ... "كيم جيهو "
بدجور رفته بود رو مخم ... اون عوضى رو اينجا ديدم ... واقعاً زندگى از من چى مى خواست ... يه قاتل ؟
+ هوى تو !
\ببخشيد
+كيم جيهو ، اره ؟
اينو با پوزخند گفتم
\من شمارو ميشناسم
+نبايدم بشناسى
+هى تو... يه داداش داشتى نه ؟
\ها ، اره ... اون عوضيو ميگى ؟ از خونه طرد شد ... حقش بود ، خانواده اصلاً نمى خواستنش ... هميشم كارى بدى ميكرد ... نمرهاشم افتضاح ترين نمره هاى اون خونه بود ...
بهش نگاه كردم ... جلو ى من از من بد ميگفت ؟ نتونستم خودمو كنترل كنم ... الزايمر داشت ؟ فقط تونستم يه مقصر پيدا كنم ... پدر و مادرم . دستمو مشت كردم
+توى حرومزاده
\جان ؟
+اون گالتو ببند .
دستمو زدم تو صورتش ... افتاد پايين ... خيلى ضعيف بود ... اون خانواده ى احمق ... چى تربيت كرده بودن ... به محظ اينكه افتاد زمين ٣ نفر امدن بالا سرش ... يه زن و شوهر و يه دختر ... خيلى ضايع بود حدس بزنم كيان ... يكهو دختره شروع كرد حرف زدن ...
]چرا زديش ... با توئم چرا زديش ؟
+دخالت نكن دختره احمق
]چرا به اوپام دست زدى ؟ اگه يبار ديگه بهش دست بزنى ... پليسو خبر ميكنم ...
اوپا ؟ داشت به اون عوضى ميگفت اوپا ... كسى كه چهرش صدو نود درجه تغيير كرده ... ضعيفه و احمق ... داشت بهش ميگفت اوپا ... يه نگاه ترحم انگيز بهش انداختم ... ضايع بود خفش ميكنه ...
+نكنه مى خواى به عنوان قنيمت برت دارم ؟
+خوبه ميدونى اوپات ضعيفه كه مجبوره به پليس زنگ بزنه ...
+اشكال نداره ... از اين داغون تر و احمق ترم پيدا ميشه ... اگه يكى رو مى خواى شكمتو سير كنه ...فقط گمشو كلاب ... قشنگ پول ميگيرى ...
ميتونستم بخونم از تو صورتش ... ناراحت بود و خوب حرفاى منو ميفهميد ... تونسته بودم خفش كنم ...
|حرف دهنتو ببند ، ميفهمى ؟ عروسمو تحديد ميكنى ؟
صداش خيلى اشنا بود ... هموز جون بنظر ميومد... هنوز زمان داشتم .
+خا كه چى ؟ نكنه مى خواى تو رو هم بدبخت كنم .
|تو چه گهى از من ميدونى؟
+مجبورم ميكنى ؟ نكنه مى خواى بدبخت خيابون شى ...
|دهنتو ببند
+پس ميترسى ولى خب ، بايد ببينم تا چه حد ديگه ميتونى منو تحديد كنى ... اينجا كه ديگه وسيله اى نيست ... خانم كيم .
خشكش زد ...با لكنت ادامه داد
|ت... تو هيچى از من نميدونى ...
+معلومه ميدونم ... همه چيزو ميدونم ...
|دروغگو !
گفت دروغگو ... دلم مى خواست خفش كنم ... بايد نابودش ميكردم ..
+ نكنه ميترسى حرفام درست در بياد
+ صد در صد درسته ...
پوزخند زدم ...
+ ميترسى بگم كه ظهرا وقتى شوهرت سركار بود با شوهر همسايت بودى ؟ ميترسى بگم كه باهم چيكار ميكردين ؟
رنگش مثل گچ سفيد بود ... نميدونست چيكار كنه ...
|د...درو...دروغه !
+حرف دروغ ادمو دستپاچه نميكنه
/راسته ؟
|نه ... نهه نيست .
+چيه ، ياد ده سال پيش افتادى ؟
/نمى تونم ديگه بهت اعتماد كنم
|به جيهو اعتماد داشتى نه ؟ داره دروغ ميگه ... حرفاى يه غريبه رو ادم حساب نكن ...
+به جيهو اعتماد دارى ؟ چطورى ميتونى به ادمى كه خودت دروغ گفتنو يادش دادى ، ياد دادى رشوه بگيره ...و ياد دادى توست رشوه دهنشو ببنده اعتماد كنى ؟
ضايع بود ترسيده ... من حس ميكردم دارم انتقاممو ميگيرم ... به طرز خيلى خوبى اون خاطرات خوب عمل ميكردن ...
از جاش بلند شد تا منو بزنه ... شوهر كوفتيش هنوز تو شك بود ...
جا خالى دادم و دستشو از پشت سرش گرفتم ... پشت گوشش زمزه كردم ...
+ نكنه ترسيدى ؟ ديگه سيخ ندارى نه ؟ يا يه اتاق كوچيك ... ديگم كسيو ندارى كه اينارو روش امتحان كنى ...
+دلم مى خواد ببرمت تو خونم و تا ميتونم قطره اخر خونتو تو ى وان حموم پر كنم ... ولى اينكارو نمى كنم ... هنوز خيلى برات زوده ... مى خوام تو درد غرقت كنم ... نترس ، سيخ داغو استفاده نمى كنم ... دستشو پيچوندم و ولش كردم .
قيافشو ديدم ... تعجب كرده بود ... ضايع بود منو فراموش كرده باشه ... من حتى يه عكسم نداشتم ... وقتى طرد شدم همه لباسام ،كتابم و .... تو يه نايلون كنار سطل زباله بود ... ولى خب بعد ده سال ... با يه ملاقات كوچيك ... كارى ميكنم كه بشم كابوس شبانش ... شايدم" تاريك تر از كابوس "...
/به چه حقى زنمو ازار دادى
+به خيلى حقا ... نكنه تو هم مى خواى
من حتى پدرمم رو تحديد كرده بودم ... اون با اينكه از مادرم جوونتر بود ولى قيافش پيرتر بود ... مثل يه پيرمرد خرفت ...
/تو منو نميشناسى
+چرا خيلى بهترم ميشناسم
/شغل قبلى ... نماينده كلاب ، بعضى از زنا رو براى خودش داشت و شغل حال ...
|راسته؟
/مشكلش چيه تو هم با شوهر بهترين دوستت بودى .
+ ميبينم كه اعتمادتون ريخته ... به ادما اعتماد نكن ... چيزيه كه خيلى وقت پيش فهميدم ...
اون عوضى خيلى زود از زدنم پشيمون شد ...
•بس كنيد ... تو مغازه اينكارو نكنيد ...
/ساكت شو ... مشكل ما خيلى جدى تر از توئه ...
•مجبورم نكنيد به نگهبانى زنگ بزنم ...
/حالا هرچى ...
ميدونستيم تا نگهبانى بياد طول ميكشه ...
جيهو از رو زمين بلند شد ... دلم مى خواست قيافشو با زمين يكى كنم ولى فقط يه جا وايستادم
\پدر ... من خودم حسابشو ميرسم
/باشه پسرم ... مطمينم كه تو خيلى قوى ترى ... چون باشگاه رفتى .
باشگاه رفته بود و انقدر ضعيف بود ؟
امد سمتم حمله ور شه .. كه با يه لگد تو شكمش وايستاد .. خيلى ... رفتم سمتش ...ديدم دستش رو شكمشه ، از موقعيت استفاده كردم و شروع كردم به چك زدنش ...
+چپ ، راست ، چپ راست ، چپ ...
دوست دختر احمقش با كيف بهم حمل كرد ... يه مشت زدم تو صورت دوست پسر لعنتيش ... ديدم دختره پاشو اماده كرده ... از جيهو به عنوان سپرم استفاده كردم ...
]ببخشيد اوپا
+ حالا نوبت خانم كوچولو ...
با اولين حركت موهاشو گرفتم ...
+ من معمولاً رو زنا دست بلند نمى كنم
+ ولى اين خانواده فرق دارن
پرتش كردم سمت ديوار ...
+اگه دستم بود ... يه فيلم لخت ازت پخش ميكردم ...
]خيلى بيشعورى
+ نه به اندازه دوست پسرت و خانوادش ...
امدم كه برم سراغ جيهو ... كه نگهبانى رسيد ... و منو فرستاده شديم ايستگاه پليس ...
YOU ARE READING
Darker than nightmare
Mystery / Thrillerاين داستان درباره ى جيمين ، شوگا ، تهيونگ و جيهوپه ... درباره ى گذشته ى سرد جيمين و اينكه چطور با اعضا اشنا ميشه ... *: داستنش رو از قبل برنامه ريزى نكردم پس خودمم نمى دونم دقيقاً چى ميشه فقط يه سرى از پارتاشو ميدونم ... **: چون كاپلى طرفدارش زياد...