Alpha[taekook]

Part 6

پارت ششم:الفا بودن یعنی محافظت

پرستار سوزن رو از پوست مرد بیرون کشید داخل سطل انداخت .همزمان که از تخت بیمار فاصله میگرفت توضیح داد
-اولین بار رو تجربه کردید
+بله
-خوبه .پس نیازی نیست نگران باشید زمان مناسبی رو انتخاب کردید ... هفت روز دیگه هم
+هشت
اوه بله هشت روز دیگه هم امیدوارم مشکلی براتون پیش نیاد
با عوارضش که تا 24 ساعت دیگه ممکنه پیش بیاد هم اشنا هستین
+ بله
مرد احترامی گذاشت و بیرون رفت.پرستار با وارد شدن شخص بعدی لبخندی زد.
_خوش اومدید لطفا روی تخت دراز بکشید

*********

تهیونگ درحالی که به سمت نامجون خم میشد زمزمه کرد
+هیونگ بنظرت یکم عجیب نگامون نمی کنن

نامجون درحالی که عینک افتابیشو روی صورتش بالا تر میکشید
خودشو روی صندلی ورزشگاه پایین کشید تا حداقل کمتر دیده بشه.

_محض رضای فاعک ...بیا فقط فکر کنیم نمیشناسیمشون

یونگی با قیافه ای که در حال اتیش گرفتن بود سمت دوتا دوستش که روی صندلی نشسته بودن و خودشونو جمع کرده بودن برگشت.

یونگی-شما دوتا ...عمرا اگه بزارم منو تو همچین شرایطی تنها بزارین

تهیونگ سعی میکرد به سقف ورزشگاه که حالا خیلی جذاب بنظر میرسید خیره بشه.نامجون هم خیلی جدی به بازیکنایی که داشتن تمرین های کششی انجام میدادن زل زده بود انگار که اغاز جهان هستی زیر سر اونا بوده.

یونگی با حرص از بین دندوناش غرید
_شما دوتا الفای عوضییییی

که همون لحظه جیمین از سمت دیگه رسید
+اوه یونگ ... چرا خودت تنهایی پوسترو نگه داشتی

و بعد به نامجون و تهیونگ که سر جاهاشون سیخ نشسته بودن نگاه کرد
+مونیییی ته ته ... چرا شماها نشستین
نامجون در حالی سعی میکرد با قیافه کیوت جیمین گول نخوره گفت
_اخهه .. میدونی ... یکمم
با چشمهاش به تهیونگ اشاره داد"لعنتی کمکم کن"
تهیونگ سعیشو کرد

_ اونا یکم چیزن میدونی ...

جیمین با لبخند فرشته گونه و بی گناهش بهشون نگاه کرد

جیمین-چیزن؟

هردو الفا بر اساس غریزشون جمله پنهان جیمینو حس کرد" جرعت دارین از پوسترای دست سازم ایراد بگیرین نفله ها! "

زیر چشمی به یونگی نگاه کردن که داشت به هردوشون پوزخند میزد

نامجون دستشو روی شونه تهیونگ گذاشت با چشماش علامت داد " بیا مثله دوتا مرد انجامش بدیم"

تهیونگ وحشت زد علامت داد" نمی خوام ... خودت مثل مرد انجامش بده "

نامجون اخم کرد" عمرا اگه تنهایی اون کوفتیو بگیرم"