Part 11

14.2K 2.5K 475
                                    

پارت یازدهم :جیون vs جانگ کوک

تهیونگ با دیدن صورت جدی جیمین خواب از سرش پرید.
جیمین نگاه نامطمئنی به جانگ کوک و یونگی انداخت.
_ میشه تنها مون بزارین؟

یونگی و جانگ کوک هم‌زمان اخم کردند.

یونگی_چرا؟

جیمین سعی کرد به نرمی دوست پسرشو راضی کنه

_بهت میگم یونگ... فقط الان نه.

یونگی بنظر میرسید هنوز هم ناراضیه اما بازوی کوک رو کشید تا از روی زمین بلند بشه، تا وقتی که کامل دور نشدن جیمین هنوز هم داشت اونها رو نگاه میکرد.جانگ کوک به اون دونفر زل زده بود.

تهیونگ با نگرانی به جیمین و این رفتا عجیبش نگاه میکرد.
جیمین _خب

+خب؟

جیمین چند بار روی زمین جابه جاشد.
_میگم  ته... تو چقدر راجب امگاها میدونی؟

تهیونگ نمی فهمید چرا جیمین اونو از خواب بیدار کرده تا همچین سوالی بپرسه.
+نمی فهمم چی میخوای بگی جیمین.

جیمین چشمهاشو به‌هم فشار داد، داشت سعی می‌کرد جمله بندی درستی پیدا کنه،خودشو لعنت کرد که چرا یکدفعه سراغ تهیونگ اومده سر خودش غر زد"حداقل قبلش تمرین میکردی چطور بگی"

_تهیونگ یه سری داروها هست... که.. چطور بگم..

تهیونگ با آرامش لبخند زد.
+بگو

_ببین امگا ها  دو دسته دارو دارن... اونایی که باعث جذابیت بیشترشون میشه و بقیه بهشون جذب میشن و یه دسته دیگه داروهایی هستن بوی اونها رو سرکوب میکنه.

تهیونگ کاملا گیج شده بود، پس سعی کرد به ادامه حرف های جیمین گوش بده.

********

زمان :ساعتی قبل

جانگ کوک انگشتاشو تو دهنش گذاشت و سوت بلندی کشید
_دور اخر رو سرعتی برید!
اعضای تیم شروع به ناله و شکایت کردند. همین الان دور پونزدهم رو تموم کرده بودند و کاپیتانشون میخواست برای اخرین بار با تمام سرعت دور حیاط بدون.

جانگ کوک دستاشو بهم کوبید.
_داد و بیداد نکنید، اگه میخواین از مقام اولمون دفاع کنیم باید بنیه قوی تری بسازید.

خودش هم به ارومی پشت سر اعضای تیم میدوید تا اونهایی که عقب میمونن رو تشویق کنه.
خستگی داخل تک تک استخون های بدنش نفوذ کرده بود. امروز ساعت 6صبح به مدرسه اومده بود درواقع از خونه" فرار" کرده بود لفظ بهتریه.

اون تمرین هاشو همیشه قبل از اینکه بقیه تیم برسن شروع میکرد، کاپیتان تیم دوبرابر بقیه اعضای تیم تلاش میکرد و هنوز هم بودن کسایی که از نظرشون جانگ کوک کاپیتانه بی لیاقتیه.

Alpha[taekook] Where stories live. Discover now