jealous

719 90 46
                                    

Part 4

خانم جوان موهاشو پشتش انداخت و رو به دین کرد

€اقای وینچستر شما توسط مردم به عنوان جذاب ترین مرد انتخاب شدید ... که مطمئنا مردم تو انتخابشون بسیار خوش سلیقه بودن

دین همین طور که ادامس می جوید لبخندی زد و سرشو با بی تفاوتی تکون داد
کستیل ولی خوشش نمیومد از لحن اون دختر حس کرد داره با دین لاس میزنه

خب بزنه چرا برا کس مهم بود اون و دین فقط چند ساعته همو میشناسن این منطقی نبود ولی کس واقعا حسودیش شده بود

مصاحبه ادامه پیدا کرد کس سعی میکرد دلخوریشو نشون نده ولی دین متوجه تغییر حالت کستیل شد

مصاحبه بعد یک ساعت تموم شد
دین بلند شد سمت کس بره
دختر سر راه ش سبز شد

€اقای وینچستر واقعا خوشحال شدم که با شما مصاحبه کردم

دین در حالی که سعی میکرد کستیل و پیدا کنه و سرشو بلند میکرد تا از پشت دختر ببینتش لبخند مصنوعی میزد و حرفای دختر و تایید میکرد

●منم همین طور ...

€اوه خدایا شما یه جنتلمن واقعی هستید ... خیلی دوست دارم بیشتر باهاتون اشنا شم

دختر به دین نزدیک شد و بهش چسبید

دین هنوزم بهش توجهی نداشت
دنبال کس میگشت

€ دین تو واقعا هاتی

دستشو رو شونه های دین گذاشت و بعد با یه دستش مجبورش کرد نگاش کنه

€انقد هات که داری بدنمو ذوب میکنی

دین لبخند تصنعی زد
خودشو از دستای دختر ازاد کرد

●اره اره منم همین طور ... ببخشید من یه کاری واسم پیش اومده باید برم

دین زود اونجا رو ترک کرد
و دختر که تازه فهمید دین به هیچ کدوم از حرفاش گوش نمی کرده اخماش رفت تو هم و نا امید شد

....
دین در حالی که نفس نفس میزد به کستیل رسید
بین نفس هاش صداش زد

●کس... کستی..ل .. صب کن...

کس برگشت
دین موفق شد ایستاد دستاشو به پاهاش زد و خم شد
هنوزم نفس کم داشت

کستیل دولا شد دستشو گذاشت رو شونه دین
متعجب پرسید

◇تو خوبی دین ؟

دین چند تا نفس دیگه زد و بلند شد
لبخند قشنگی زد و دستشو رو دست کس گذاشت
وقتی دست دین به دستای کس خورد کستیل یه لحظه زمانو گم کرد حس کرد همه چیز حتی زمین و ماه از حرکت ایستادند تا اون لحظه طولانی تر بشه
اون حس خوب لمس دستاش توسط دستای نرم دین طولانی تر بشه

●من خوبم کس دنبالت تا اینجا دویدم بخاطر همین نفس نفس زدم

کستیل بر خلاف میلش عمل کرد و دستشو از شونه و دستای دین خارج کرد

fame and lustWhere stories live. Discover now