chris wilson ??

437 58 88
                                    

Part 22

لارن دستای دین و به ستون چوبی خونه بست

اشک میریخت
و هی از دین میخواست تا ببخشتش

وقتی کارش تموم شد پاتریک لبه ی تفنگ و تکون داد

♧خیلی خب بیا کنار ....

لارن چاره ای جز اطاعت نداشت اروم اروم از کنارش بلند شد
هنوزم گریه میکرد کنار پاتریک ایستاد

پاتریک لبخندی زد
رو به لارن برگشت

♧کارم باهات تموم شد خدافظ لارن تو جهنم میبینمت

بعد خیلی ناگهانی گلوله ای به مغز لارن زد

لارن افتاد

دین نگاه میکرد
ماتش برده بود
چشمای لارن باز بود
موهای طلایی ش خونی شده بود
و ریخته بود روی صورتش
دستاش به یه طرف بودن

پاتریک با لحن خونسردی حرف میزد

♧ وووه ... اخیش ... چه سکوتی .. چقد این دختر صداش گوش خراش ه ...

دین هنوزم تو چشمای باز لارن زل زده بود
صداش میلرزید
اروم بود

●تو یه روانی ... یه روانی قاتل

پاتریک زانو زد چونه دین و گرفت
تو چشمای لرزون ش که قطره های اشک توش میدرخشد نگاه کرد

♧راست میگی وینچستر من یه روانی م ... من یه روانی شدم ..از وقتی تو اومدی و کس منو پس زد از وقتی اون دوس دختر هرزه ت باعث شد من اون کارو با کس کنم ... از وقتی ناخواسته تام کشته شد از وقتی برادرم بر علیه هم شد و مجبور شدم با دستای خودم بکشمش... اره من روانیم

بعد چونه دین و محکم ول کرد

دین با حرص و غمی مشهود تو صداش جوابشو داد

●من باعث هیچ کدوم از این نیستم تو باعث همشونی هیچ کس و جز خودت لایق سرزنش ندون ....
تو ضعیفی ادما رو از بین میبری فقط خودت مهمی ... تو برادرتو دوست نداشتی .. کس هم دوست نداشتی

پاتریک عصبی شده بود از حرفای دین
واقعیت بودن ولی تحمل شو نداشت

♧خفه شو

دین بی توجه بهش ادامه داد

●کستیل و کریس دوست داشتن ولی تو لیاقتشونو نداشتی ... جوری رفتار نکن که انگار قربانی ای... تو قربانی میدی ... هرکی بهت نزدیک بشه اسیب میبینه

♧خفه شو

●یه خودخواه عوضی که لایق هیچ عشقی نیست

پاتریک داد زد

♧خفه شو

محکم لبه ی تفنگ و تو صورت دین فرو اورد

باعث شد دهنش پاره بشه و خون بیاد

fame and lustWhere stories live. Discover now