4

3.4K 606 327
                                    

تهیونگ با اضطراب بلند شد . باید میرفت پیش جونگکوک ولی کجا میرفت ؟ اون حتی نمیدونست خونه جونگکوک کجاست .

بدون توجه به کای و جنی که حالا با تعجب بهش نگاه میکردن از کافه تریا بیرون دوید .

کای پشت سرش داد زد :

_ کجا میری ؟ من منظوری نداشتم ... ناراحت شدی ؟

اما تهیونگ وقت جواب دادن به سوال کای رو نداشت . در حالی که داخل راهرو میدوید به سمت خروجی رفت و توی اولین تاکسی که دم در دانشگاه پیدا کرد پرید و آدرس کمپانی بیگ هیت رو داد .

تموم راه دعا میکرد که جونگکوک همون جا باشه چون هیچ ایده دیگه ای نداشت که باید اون پسر رو کجا پیدا کنه .

با رسیدن تاکسی به در ورودی ساختمون بزرگی که به تازگی متعلق به کمپانی بیگ هیت شده بود پایین پرید و پول های توی دستش رو بدون شمردن روی صندلی تاکسی انداخت و به سمت در دوید که نگهبان جلوش رو گرفت .

_ کجا میری پسر جون ؟

تهیونگ التماس کرد :

_ خواهش میکنم اجازه بدین برم داخل من باید جونگکوک رو ببینم ...

نگهبان که اولین بارش نبود با طرفدارهای سمج مواجه میشد سرش رو به مخالفت تکون داد و بازوی تهیونگ رو گرفت تا اجازه نده داخل بره :

_ نمیشه پسرم این جا قانون داره نمیشه هر کسی بره تو و هر کار دلش میخواد بکنه ...

_ تهیونگ ... توئی ؟ خداروشکر ...

تهیونگ صدای مضطرب جیمین رو شنید و خداروشکر کرد که اون پسر هنوز چهره اش رو به یاد میاره .

جیمین که همراه با یونگی و منیجرشون همون لحظه از آسانسور پیاده شده بود با عجله به سمت اون ها اومد :

_ لطفا اجازه بدین بیاد داخل آقای گو ... اون یکی از دوستامونه ...

بازوی تهیونگ رو کشید و به سمت آسانسور برد و با صدایی که سعی میکرد به گوش نگهبان نرسه گفت :

_ خدا رو شکر خودت این جایی ... ما الان داشتیم میومدیم تا دنبال تو بگردیم ... حس کردی که جونگکوک حالش بده درسته ؟ عجیبه که به این سرعت پیوندتون محکم شده که تونستی همچین چیزی رو حس کنی ... ما فکر میکردیم که تو می خوای پیوندتون رو پس بزنی ...

تهیونگ با عجله پرسید :

_ چی شده ؟ چرا حال جونگکوک بده ؟

یونگی با عصبانیت جواب داد :

_ به لطف جنابعالی این طوری شده ... میدونی پس زده شدن از طرف نیمه چه قدر دردناک و خطرناکه ؟ اون بچه بیچاره اصلا توی این یک هفته بروز نداد که چه قدر درد میکشه تا این که امروز توی سالن تمرین از هوش رفت ... قبلش ما حتی شک هم نکرده بودیم که چه زجری میکشه ... تو لیاقت جونگکوکی ما رو نداری وگرنه ولش نمیکردی بری ...

Soulmates Band ( taekook _ canon )Where stories live. Discover now