20

2.3K 477 88
                                    

_ بی... بی حسش که میکنن ؟

تهیونگ پرسید و به نامجون اشاره کرد تا از مردی بپرسه که در حال بیرون اوردن یک سری وسایل از داخل کیفی بود تا پای جونگکوک رو بخیه بزنه .
.
نامجون حرف های مرد رو ترجمه کرد :

_ میگه که اول بی حسش میکنن بعدش دیگه دردی نداره ... ولی خود بی حس کردن یکم درد میکنه ...

تهیونگ با ناراحتی دست جونگکوک رو گرفت .
جونگکوک لبخند خسته ای زد .

_ نگران نباش ... تحمل میکنم ...

وقتی مرد سوزن سرنگ حاوی ماده بی حس کننده رو داخل زخم پای جونگکوک فرو کرد جونگکوک دادی از درد کشید .

تهیونگ حس میکرد اون سوزن رو داخل قلبش فرو میکنن ... چشم هاش رو بست و سرش رو به شونه ی لرزون کوک تکیه داد . جونگکوک دستش رو محکم فشار میداد و مشخص بود که درد زیادی میکشه .

بالاخره مرد سوزن رو از پای کوک بیرون کشید و همه کسایی که داخل اتاق بودن نفس راحتی کشیدن .

تهیونگ به سوزن هلالی شکلی که داخل دست مرد بود نگاه کرد و با نگرانی پرسید :

_ الان دیگه بی حسه ؟

مرد با وجود این که کره ای متوجه نمیشد لبخندی زد و گفت :

_ don't worry ... he won't feel anything ...

تهیونگ هم لبخند زد و وقتی دید با فرو رفتن سوزن داخل پوست جونگکوک هیچ ری اکشنی نشون نداد خیالش راحت شد .

بعد از چند دقیقه جونگکوک که به شکم خوابیده بود و چیزی نمیدید از تهیونگ پرسید :

_ چه قدر مونده ؟

تهیونگ نگاهی به زخم جونگکوک انداخت و با دیدن بزرگی زخم دلش زیر و رو شد .

_ خیلی نمونده تحمل کن ...

جونگکوک با صدای آرومی که فقط تهیونگ بشنوه گفت :

_ متاسفم ...

تهیونگ دستش رو به سمت تار موهایی که روی صورت جونگکوک افتاده بودن برد و از توی صورتش کنار زد . با همون صدای اروم جواب داد :

_ برای چی عزیزم ؟ اتفاقه... تقصیر تو نبود که ...

_ امروز اولین اجرای توئه ... می خواستم همه چیز بی نقص باشه ولی خودم خرابش کردم ...

تهیونگ اروم گونه جونگکوک رو نوازش کرد . میدونست که داشتن برای مستند جدید فیلم برداری میکردن ولی براش مهم نبود . احتمالا بعدش فیلم ها رو جوری تدوین میکردن که انگار تهیونگ اصلا توی اتاق نبوده .

_ من فقط می خوام تو سالم باشی عزیزم ... هیچ چیزی مهم تر از این نیست ...

چونه جونگکوک لرزید و تهیونگ واقعا دلش میخواست که ببوستش ولی میدونست که این کار جلوی اون همه ادم زیاده رویه پس خودش رو کنترل کرد .

Soulmates Band ( taekook _ canon )Donde viven las historias. Descúbrelo ahora