PART10

2.2K 410 43
                                    

خب به طولانی ترین پارت love race که تاحالا نوشته شده رسیدیم دعا کنید بقیه پارتام همینقدری باشه و اینکه این قسمت اسمات داره پررنگتره ((حواستون باشه که دوتا فلش بک هستن که اونوم پررنگ ترن بخش اسمات با🔞شروع میشه)) اگه دوست ندارید نخونید همین:)
......................................................................
نامجون در حالی که با حوله موهاش رو خشک میکرد از حموم بیرون اومد
نامجون-تو فکری
جین-به قدیم فکر میکردم
نامجون-دقیقا چقدر قدیم
چشماشو ریز کرده بود و به پسر بزرگتر که لباسشو با یه لباس خواب صورتی کمرنگ عوض کرده بود زل زد
جین-روزی که باهم اشنا شدیم
فلش بک
جومین-پسرا عضو جدیدمون سوکجین
هوسوک-سلام سوکجین من هوسوکم کاپیتان تیم راستی چند سالته
نامجون-هیونگ بهش امون بده بزار حرف بزنه
سوکجین-کیم سوکجینم بیست و سه سالمه
هوسوک-واو واقعا پس از هردوتامون بزرگتری این نامجونه
نامجون-کیم نامجونم
جین-از اشناییت خوشبختم
جومین-دوست پسر سوکجین اونو بهم معرفی کرده
نامجون-تو گی؟
سوکجین یکمی سرخ شد و با تته پته اهومی گفت
جومین -امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشید خب بچه ها من دارم میرم کار دارم اسمتونو تو مسابقه ۵۰۰ دور نوشتم حسابی تمرین کنید
هوسوک-این عالیه هیونگ
جومین بعد از خداحافظی ازشون جدا شد
هوسوک-خب هیونگ اسمت توی تیم میخوای چی باشه
جین-همه برای راحتی جین صدام میکنن فکر کنم این خوب باشه
هوسوک-عالیه من جی هوپم نامجون هم ارام صدا میکنن فردا میریم پیست همه چیو بهت نشون میدم گارسون یه میلک شیک دیگه لطفا
پایان فلش بک
نامجون-مگه قرار نشد دیگه به اون عوضی فکر نکنی
جین-من به اون فکر نمیکردم اون زمانی که ما اولین بار همو دیدیم منو اون هنوز باهم بودیم
نامجون-نمیخوام به اولین باری که همو دیدم هم اشاره کنی وقتی با یاد اوری اون حالت خیلی بد میشه
جین-من حالم خوبه نامجون و خیالت راحت که دیگه حتی به اونم فکر نمیکنم
نامجون پتو رو کنار زد و روی تخت دراز کشید
جین-خیالت راحت باشه جون من بجز تو به هیچکس دیگه فکر نمیکنم
نامجون-میدونی اون شب که اون عوضی باهات اونکارو کرد چقدر عصبی شدم
فلش بک
نامجون توی گاراژ پیست در حال تعمیر ماشین مسابقه مشکیش بود که با شنیدن صدای رعدو برق و بارش یک دفعه ای بارون نگاهشو به پنجره داد و بعد از چند دقیقه دوباره به تعمیر کردن ماشینش ادامه داد ساعت نزدیکای دو شب بود که صدای کوبیده شدن یک چیز به در گاراژ باعث ترسیدن نامجون شد انگار یکی با مشت محکم با در گاراژ میکوبید اروم در گاراژو باز کرد که هیکل خیس اب جین در حالی که لباسای تنش پاره بود و تمام صورتش کبود بودن افتاد روش
نامجون-جین هیونگ خوبی اتفاقی افتاده
جین-نامجون من یه جندم
اخمی کرد و به جین نگاه کرد
نامجون-این چه حرفیه که میزنی هیونگ چه بلایی سرت اومده کی این بلارو سرت اورده اون موقع مین جه کجا بود
جین با شنیدن اسم مین جه بغضشو شکوند و زد زید گریه
جین-من واسش مث عروسک بودم نامجوناااا مگه مشکلم چی بود ها چرا باید اینکارو باهام میکرد چرا بعد از اینکه فکر کردم ادم درستیه باید باهام اینکارو میکرد
نامجون-هیونگ بیا بریم خونه بعدا برام تعریف کن
جین-نمیخوام اگه هوسوک بفهمه چی به چیه یه کاری میکنه دیگه نمیتونیم جمعش کنیم
نامجون صورت هیونگشو با دستاش قاب گرفتو اشکاشو پاک کرد
نامجون-پس بدون گریه بهم بگو چی شده شما دوتا که رفته بودید بار خوش بگذرونید
جین-وقتی رفتیم بار ... بع از اینکه مست کرد...یه پسره اومد...اونو برد وسط پیست رقص ...بعد چند دقیقه...من دیدم که اون وسط داره..‌‌. پسره رو ...پسره رو...نامجونا من واسش مث یه عروسک بودم اون خیلی راحت بهم خیانت کرد
نامجون-این چیزی که بهم گفتی میتونه دلیل ناراحتیت باشه ولی دلیل این لباسای پاره و صورت کبود چیه
جین دوباره شروع کرد به گریه کردن
جین-من .... رفتم جلو که باهاش دعوا کنم که یک دفعه شروع کرد کتک زدنم لباسامو پاره کردو منو انداخت بین خودشو چند نفر دیگه ...
نامجون-بسه دیگه هیچی نگو ادرس اون بار لعنتی رو بده
جین-نه نامجونا نه
اشکاشو با پشت دستش پاک کرد
جین-من به تو گفتم چون اگه به هوسوک میگفتم یه کاری میکرد که برای خودش دردسر درست کنه
نامجون عصبی سر جین داد کشید
نامجون-نه خیر به من گفتی چون فکر کردی اکه به من بگی من بران مهم نیست هیونگ بعد پنج ماه به خدا اونقدر از دوستی حالیمه که بزنم پدر هرکی که اذیتت کنه رو دربیارم ادرس بار رو بده
جین-نامجون به خاطر من
نامجون-به خاطرتو چی هیونگ ها؟لبتو دیدی دیگه مثل قبل نیست گوشه هاش پاره شده و دیگه مث قبل صورتی نیست همش خون مردگیه زیر چشمات همش کبوده چطوری ازم میخوای خودمو کنترل کنم ها؟دیگه تو این چندماه چجوری باید بهت ثابت کنم عاشقتم کیم سوکجین ها؟
نامجون که میدید بغض هیونگ مورد علاقش برای سومین بار میشکنه جین بغل کرد
نامجون-ببخشید هیونگ ببخشید نباید تو این شرایط بهت میگفتم بیخیالش شو
سه روزی از اون اتفاق گذشته بود نامجون و هوسوک یه درس حسابی به مین جه دادن وجین از توی اتاقش بیرون نمیوند
هوسوک-بازم غذاشو نخورد اصلا تو چرا نمیری بهش سر بزنی هوم
نامجون-چرا غذا نمیخوره
هوسوک-نمیدونم از اون موقع لب به غذا نزده
سینی رو روی میز گذاشت
هوسوک-حقش بود یه مشت میزدم تو اون دماغ گندش میشکوندمش که دیگه نفس نکشه
نامجون-من میرم ببینم میتونم بهش غذا بدم
سینی سوپ رو برداشت و از پله ها بالا رفت در اتاق جین رو زد
نامجون-هیونگ میخوام بیام تو
جوابی از جین نشنید‌ درو باز کرد با دیدن یه جسم مچاله شده رو تخت که میلرزید فهمید که جین داره گریه میکنه
نامجون-نکنه فکر میکنی تو یه خرس قطبی که میخوای از ذخیره های چربی تو شکمت استفاده کنی تو انقدر لاغری که هیچ ذخیره چربی نداری بیا اینو بخور
جین-نمیخوام
نامجون-بخور
جین-گشنم نیست
نامجون-سه روزه هیچی بجز اب نخوردی هر کی ندونه فکر میکنه تو توی یه جزیره گیر افتادی وایسا اصلا
صندلی کامپیوتر جین رو کشید و کنار تخت گذاشتش بعد هم جینو مجبور کرد رو تخت بشینه با دیدن چشمای جین که به‌ شدت کبود وبه خاطر گریه قرمز و پف کرده بودن لعنتی به پسری که دو روز پیش حسابی کتکش زدن فرستاد
نامجون-دهنتو باز کن هیونگ
جین-نمیخورم نامجونا
نامجون-باید بخوری هیونگ
جین-لبم درد میگیره نمیتونم باز کنم
نامجون-باشه انقدر همینجا میشینم که لبات خوب بشه
چند دقیقه ای اونجا نشسته بود که جین پشت بهش دراز کشید
جین-حرفایی که اون روز تو گاراژ زدی
نامجون-گفتم که بیخیالش شو
جین-واسم بیشتر توضیح بده نامجون لطفا
نامجون-اولین روزی که دیدمت واقعا خوشگل بودی شاید یه عشق در نگاه اول بود ولی وقتی شدی هم تیمیمون بااون خنده هات دیوونم کردی ولی همینکه دوست پسر داشتی واسم یه دیوار محکم ساخت که نزدیکت نیام هیونگ از دور به خنده هات لبخند بزنم از دور به خاطر مسخره بازیات بخندم همه چیز از دور بود
جین-من دوستت ندارم
نامجون-میدونم واسه همین گفتم بیخیالش شو
جین-ولی میخوام داشته باشم کیم نامجون منو عاشق خودت کن
پایان فلش بک
جین-میدونم میدونم
نامجون-دیگه به اون روزا فکر نکن خب
به سمت سوکجین برگشت و روش خیمه زد بوسه ای روی لباش گذاشت خواست عقب بکشه که با قفل شدن دست جین پشت سرش فهمید به این زودیا نمیتونه و به بوسشون ادامه داد
🔞
لب پایینی جین رو گاز ریزی گرفتو بعد از اینکه دهن جین باز شد زبونشو داخل دهن جین برد در همون حین متوجه شد که جین اروم اروم دکمه های پیرهنشو باز میکنه وقتی کار جین تموم شد پیرهنشو دراوردو پرتش کرد گوشه اتاق دوباره لبشو به لبای جین چسبوند و بعد از مکی که به لب پایینی جین زد اروم اروم لبشو پایین تر اورد و شروع کرد به مارک کردن گردن جین
جین-نامجونا اه بسه فردا بچه ها ایییی میفهمن
نامجون-مهم نیست
به کارش ادامه داد تا زمانی که تمام گردن جین قرمز شد جین نیم خیز شد و به نامجون اجازه داد لباس خوابشو دربیاره
نامجون-خودت میدونی چقدر دوستت دارم جینی
جین-میدونم نامجون
نامجون دوباره بوسه های ریزی به گردن جین زد و با سینه جین بازی میکرد یواش یواش بعد از گردن و سینه جین شروع کرد به بوسیدن شکم جین که جین جاشون رو عوض کرد و حالا جین بود که روی نامجون خیمه زده بود
جین-نامجونا حالا دیگه نوبت منه
دوباره لباشونو بهم چسبوندن و مشغول بوسیدن هم شدن و بعد از اینکه جین یه مارک روی گردن نامجون گذاشت به سمت شلوار نامجون رفت و اونو پایین کشید و بعدش باکسر نامجون رو دراورد عضو نامجون رو توی دستش گرفت و بعدش اروم اونو توی دهنش گذاشت
نامجون-جینی اه
جین اروم اروم حجم بیشتری از عضو نامجون رو توی دهنش فرو کرد و به بالا پایین کردن دهنش ادامه میداد و نامجون که دستشو روی چشماش گذشاته بود هر از چند گاهی ناله های ریزی میکرد
نامجون-بسه جینی
جین به سمت نامجون برگشتو دوباره لباشو بوسید و نامجون هم بدون اینکه لباشونو جدا کنه شلوار جین رو دراورد و بعدشم باکسرشو جین دستشو به سمت ورودیه جین بردو دوتا از انگشتاشو وارد ورودیه جین کرد
جین-اه نامجونااا لطفا
نامجون-نمیشه جینی باید امادت کنم
بعد از اینکه به کمک انگشتاش جین رو اماده کرد از توی کشو یکمی لوب برداشتو به عضوش زد و بعد اروم وارد جین شد
جین-اههه
نامجون برای اینکه جین دردی که توی پایین تنش پیچیده رو فراموش کنه اونو با بوسیدن مشغول کرد و صبر کرد تا جین به سایزش عادت کنه
جین-میتونی حرکت کنی
نامجون اروم اروم شروع به حرکت کردن کرد و ناله های جین تو اتاق باعث میشدن که نامجون اون اروم به سرعت ضربه هاش اضافه کنه
جین-اهههه نامجونا همونجا همونجا اهههه
با شنیدن این حرف از جین متوجه شد که درست داره به پروستات جین ضربه میزنی واسه همین شروع کرد به محکمتر ضربه زدن چند دقیقه بعد با شنیدن صدای ناله ارضا شدن جین اروم خودشو توی جین خالی کرد
نامجون-دوستت دارم جینی هیونگ
جین-خفه شو همیشه موقع سکس جینیم ولی بعد سکس هیونگ میشم
نامجون اروم جینو بغل کردو به سمت حموم کوچیک گوشه اتاقشون برد و جین رو توی وان گذاشت
جین-لازم نیست بعدش اینجوری ازم مث پرنسسا مراقبت کنی من پسرم ولی تو همش داری لوسم میکنی
نامجون-غر نزن هیونگ همیشه بعد سکس تبدیل میشی به یه همستر غرغرو
جین-هیس
چند لحظه ای نامجون ساکت شد
جین-این صدای چیه
نامجون-حتما هوسوکه
جین-صدای دعواعه
نامجون-بزار بشورمت بعد میریم ببینیم چه خبره
.........‌.‌............................................................
میخوام بهتون بگم اسمات نوشتن شکنجسسسس پس ووت و کامنت یادتون نره
واینکه مرسی که با کامنتاتون بهم انگیزه میدید:)

L♡VE RACEWhere stories live. Discover now