Part24

3.1K 409 75
                                    

از ماشین پیاده شد و در رو برای یونگی باز کرد با دیدن یونگی که خوابش برده لبخند زد

هوسوک- کوچولو

اروم یونگی رو بغل کرد و از پله هایی که خونه رو به پارکینگ وصل میکرد بالا رفت

سوکجین-خوابه؟

هوسوک-هیونگ میشه یه وان ابگرم اماده کنی براش

جین خندید و به شوخی گفت

سوکجین-مگه کردیش

هوسوک-اهوم

چشمای جین گرد شد

هوسوک-هیونگ لطفا

سوکجین-باشه باشه حموم اتاق خودتو اماده میکنم  تو هم لباساشو درار

هوسوک-ممنون هیونگ

چن لحظه بعد جین از اتاق بیرو رفتو هوسوک بعد از اینکه لباسای خودشو دراورد یونگی رو توی وان اب گرم گذاشت

یونگی-هوسوک

هوسوک-بله یونگی درد داری ؟

یونگی-اره

هوسوک-ببخشید باید بیشتر امادت میکردم

یونگی ارزو میکرد ای کاش میتونست بگه که درد اصلیش یه چیز دیگست ماهیچه کوچیک صورتی که  با فکر رفتن هوسوک از سرعت تپشش کم میشه و جمع میشد

هوسوک-یونگی

سرشو تکون داد

یونگی-بله

هوسوک-دوستش داشتی؟

صورت یونگی قرمز شد

هوسوک لبخندی زدو گونه یونگی رو نوازش کرد

هوسوک-این یعنی اره؟

یونگی-اهوم

هوسوک-میتونم بشینم پشتت

یونگی یکم جلو تر رفت و هوسوک پشتش نشست سرشو تو گردن یونگی برد و شروع کرد به بو کردن

هوسوک-اگه یکی  بعد از رابطه باهات برات حموم حاضر کرد و کمکت کرد خودتو جمع کنی برات ارزش قائله ولی اگه یکی اینکارو برات نکرد بدون تو رو فقط واسه بدنت میخواد

یونگی-یادم میمونه

هوسوک-اگه از بودن با کسی لذت نبردی لطفا لطفا بهش بگو و همون اول همه چیزو تموم کن نمیخوام واسه خودت دشمت تراشی کنی

یونگی-باشه

هوسوک-دل پارتنرتو نشکون حتی اگر واسه یه شب باشه

هوسوک یونگی رو شست و بعدش هم اونو فرستاد بیرون و خودش توی حموم تنها موند یه ماه پیش فهمیده بود واقعا یونگی رو دوست داره ولی نمیتونست جلوی پیشرفت یونگی رو توی کاری که دوست داره بگیره

هوسوک-خدایا چیکار کنم

کلافه دستشو توی موهای نم دارش فرو میبره از خموم بیرون میره و به یونگی نگاهکرد که داشت با پلی استیشنش بازی میکرد

L♡VE RACEWhere stories live. Discover now