PART11

2.1K 370 18
                                    

یونگی اروم اروم به سمت اتاق هوسوک رفت و درشو باز کرد برق اتاقو روشن کرد و به دکور طوسی اتاق هوسوک نگاهی انداخت
یونگی-خوبه سلیقه داره
به عکس ماشین های مختلف مسابقه ای دور تا دور نگاهی کرد و در اخر به میز کوچیک گوشه اتاق که لب تاپ هوسوک روش بود حمله برد سریع به سمت لب تاپ هوسوک رفت و اونو برداشت
یونگی-به من قول الکی میدی یه کاری میکنم که از کارت پشیمون بشی کار که سهله یه کاری میکنم از زندگی پشیمون بشی
لب تاپو روشن کرد  و بعد از خاموش کردن برق روی تخت هوسوک نشست
یونگی-بزار ببینم پسوردت چی میتونه باشه سال تولدت؟ نه نیست اسم خودت؟ نه هوسوک من عاشقتم ؟اینم نه ۱۲۳؟نه وایسا چهارتا صفرو امتحان کنم
بعد از اینکه دکمه اینتر رو زد با باز شدن صفحه اصلی لبخندی زد
یونگی-همینه خودشه چه رمز پدر گونه ای اسکل عکس خودشو گذاشت بکگراند ؟اوه چه ادم خودشیفته ای چقدرم خوب افتاده تو عکس لعنتی
فلششو به لب تاپ هوسوک وصل کرد
یونگی-بزار ببینم تو این فولدر چیه
فولدر رو باز کرد و با دیدن اطلاعات تیم های مختلف ماشین رانی چشماش گرد شد
یونگی-اون واقعا اطلاعات همشونو داره وایسا منم یه کپی ازشون داشته باشم اشکالی نداره که اوه این همون پسرس برایان واووو انقدر جایزه داره ؟
چهارتا پوشه دیگه رو باز کرده بود و توشون عکس های تیم بود یا عکسای خود هوسوک یا عکس مسابقه های مختلف
به پوشه بدون اسمی که گوشه صفحه بود نگاه کرد و روش کلیک کرد
یونگی-فیلم ؟بزار ببینم اقای جانگ هوسوک چجور فیلمایی رو میپسنده
روی اولین فیلمی که دید کلیک کرد با دیدن یه پسر و دختر لخت که هم دیگه رو میبوسیدن چشماش گرد شد
یونگی-یا خداااا باکرگی چشمام
سریع زد فیلم بعدی وقتی دید فیلم بعدی به جای یه دخترو پسر دوتا پسر داد نفسشو حبس کرد
یونگی-اون دیوونست یا بایسکشواله شایدم ... ولش بعدی
روی یه فیلم دیگه کلیک کرد با دیدن دوتا پسر دیگه اهی کشید و به صفحه اسکرین لب تاپ چشم دوخت یواش یواش با دیدن اینکه دوتا پسر به کارشون ادامه میدادن متوجه شد که داره تحریک میشه
یونگی-لعنتی هیچ وقت فکر نمیکرد با دیدن سکس دوتا پسر دیگه تحریک بشم
هوسوک-منم هیچ وقت فکر نمیکردم یواشکی بیای تو اتاقمو  لب تاپمو بگردی به پورنام نگاه کنی 
به هوسوک که با هودی گشاد زردی که تنش بود به چهارچوب در تکیه داد بودو دستاشو پایین سینش بهم قفل کرده بود نگاه کرد
یونگی-تو... تو چرا برگشتی؟
صدای هوسوک بلند شد
هوسوک-ببخشید که از تو اجازه نگرفتم
یونگی-من منظوری نداشتم
هوسوک-واقعا ؟؟؟؟نکنه پروژه ای چیزی داشتی که باید انجام میدادی یا نکنه میخواستی تو لب تاپم بتل فیلد بازی کنی یا شایدم میخواستی ببینی چه اطلاعات مفیدی توی لب تاپ من هست تا باهاش منو الگوی زندگیت قرار بدی نکنه استاکری؟
یونگی-اصلا دلم خواست  استاکرم تویی
هوسوک-خیلی پررویی قوانینو که زیر پا گذاشتی به حریم خصوصی منم تجاوز کردی الان میگی دلم خواست
یونگی-کدوم قوانین؟
هوسوک-اینکه ساعت خوابت یه ساعت مشخص باشه و هزارتا حرفی که روز اولی که اومدی زدم
یونگی-اها پس منظورت قوانین مزخرف خودته صلا باهاشون حال نمیکنم ترجیح میدم جوری زندگی کنم که خودم میخوام
جین-اینجا چه خبره
با شنیدن صدای جین پتوی سفید هوسوک رو روی پایین تنش انداخت تا حداقل ابروش رو جلوی جین و نامجون حفظ کنه
هوسوک-هیچی برید بخوابید
نامجون-چرا نصفه شبی دعوا میکنید
هوسوک کاملا قرمز شده بود
هوسوک-گفتم برید بخوابید نه اینکه اینجا منو سین جیم کنید حالام از اتاق من گمشید بیرون خودم میدونم با مزاحم نصفه شبیم چیکار کنم
جین و نامجون از پله ها پایین رفتن هوسوک یه نگاه به یونگی کرد
هوسوک-پتو رو بردار از روت
یونگی-واسه چی؟
هوسوک-که پاشیو از اتاقم بری بیرون و خودت مشکل پایین تنتو حل کنی
یونگی-چطوری
هوسوک-بیخیال یعنی حتی یه کار  به این راحتی از دستت برنمیاد
یونگی-درد دارم هوسوک
هوسوک به سمتش رفتو کمکش کرد وایسه
هوسوک- برو زیر اب سرد من برات لباس میارم
یونگی-میرم تو اتاق خودم
هوسوک-نیاز نکرده انقدر زیر اب سرد باش تا بخوابه اون دره
به در سمت چپ اتاقش اشاره کرد
هوسوک-منتظر چی پس  بدو
یونگی سریع به سمت در  دویید و درو پشت سرش قفل کرد
یونگی-پس اون یه بکن دروعه وگرنه اگه حتی دختر بازم بود تا صبح پیشش میموند
هوسوک-زمزمه نکن بیا بیرون لباساتو بپوش بعدشم گمشو تو اتاقت بخواب فضول
یونگی روم به هوسوک لعنتی فرستادو تنشو شست
هوسوک-هی تو از این به بعد تنبیه میشی
یونگی-چطوری
هوسوک- از این به بعد شبا راس ساعت هشت گوشی و هر گونه وسایل الکتریکی ازت گرفته میشه و تو همون لحظه میخوابی به مدت یه هفته
یونگی- نکنه نوه هیتلری؟
هوسوک-اره یه نسبتی باهاش دارم
یونگی-نمیخوام
هوسوک-میخواستی حرف گوش کن باشی مین یونگی حالام برو بخواب شب بخیر

L♡VE RACEWhere stories live. Discover now