🔞Part23🔞

3.4K 365 72
                                    

همین اول بگم این پارت اسمات داره اگه کسی هست که دوست نداره بخش های پر رنگو نخونه  همین
.‌‌.....................................................................

هوسوک-یونگی پاشو یونگی پاشو یونگی پاشو یونگیییییییی

یونگی با عصبانیت بالشتی رو که رو گوشاش گذاشته بود تا صدای هوسوک رو نشنوه به طرف پسر بزرگتر ‌پرت کرد

یونگی-دیک هد میخوام بخوابم خفه شو

هوسوک-هیع حرفای جدید میشنوم ادم به دوست پسرش از این حرفا میزنه بیتربیت ما الان دو ماهه باهمیم....

یونگی-ببند گالتو

هوسوک-اه قلبم گرفت

یونگی-چرا قبول کردم تو اتاقتو بخوابم

هوسوک-چون نمیتونستی به جین هیونگ نه بگی؟

یونگی-نه چون به خاطر توی عوضی تنبیه شدیم برای چی دوباره به مارکای گردنش گسر دادی میدونی که روش حساسه

هوسوک-بیدار شو امروز باهم مسابقه بدیم

یونگی-جان من

هوسوک-اره پاشو پسره لوس ....

با چسبیدن لبای یونگی به لپش حرفش قطع شد

یونگی-الان اماده میشم عشقم

به سمت حموم اتاق هوسوک که دو روزی بود اتاق جفتشون شده بود رفت

هوسوک-چقد زود عوض شد

دستشو روی جای لبای یونگی گذاشتو با لمس جای اونا تک خندی کرد

هوسوک-کوچولوی دیوونه

در شامپو رو باز کرد و یکمی از اون رو روی کف دستش ریخت

یونگی-اه چرا انقدر تند میزنه

شامپویی که کف دستش بود رو به موهای نم دارش زد و شروع کرد به ماساژ دادن موهای دورنگش چند وقتی میشد که به خاطر نزدیکی بیش از حد به هوسوک بهش حسای مختلفی بهش دست نیداد ولی هنوز نمیدونست داستان چیه همش در حال تجزیه تحلیل بود که هوسوک دقیقا برای اون چیه

سوکجین-یونگی هوسوک میگه زودتر بیا

یونگی-اخراشه هیونگ اخراشه اومدم

سریع  کف روی موهاشو شست و از حموم بیرون اومد

هوسوک-هیعععع معصومیت چشمانم بر باد رفت بپوش یه چی دیگه

یونگی-ساکت بابا برو اونور لباسمو بپوشم بریم

هوسوک-همینجوری ؟؟

یونگی-مشکلش چیه

هوسوک-مشکلش اینه که موهات خیسه سرما میخوره سرت بیا اینجا بشین

یونگی رو روی صندلیش نشوند و با حوله شروع کردن به خشک کردن موهای یونگی

هوسوک-چند روز دیگه میخوام برم موهامو رنگ کنم تو هم میای

L♡VE RACEWhere stories live. Discover now