hotel room

463 51 37
                                    

سلام بح بح ریدر های قشنگم

ببینید کی کیونش رو تکون داده و پارت جدید نوشته

😂😂😂😂😂😂😂😂
ببخشید بابت تاخیرم 💙💚💚💙💚💚💙💚💚💙💚💚

دوستون دارم

مواظب خوبی هاتون و صد البته چشمای باکرتون باشید ❤❤

اینم یه پارت لری تقدیم به لریه های عزیزم

لطفا ستاره رو هم انگشت کنین

*****

چند هفته ای میشد آبی بی رحمش رو جلوی چشماش میدید و روحش خدشه دار میشد

هیچ کس نمیدونست
نمیدونست ...
که چقدر شکسته ...!

قرص های رنگارنگ اعصاب

داروهای آرام بخش

حمله های عصبی

حتی خود آبی هم نمیدوست...!

حق با لویی بود

اون ضعیف بود

ضعیف تر از اونی که بخواد فراموشش کنه

هنوز هم حس تعلق مزخرف نسبت به اون موجود سنگ دل تو قلبش بود

قلب ....

چه عضو احمقی .....!

میشکنه

خورد میشه

اما باز هم دل تنگ میشه
میتپه

تب میکنه

حسرت میخوره

یاد ۳ سال قبل میوفته
Flash back

لو: اما هری من صورتی دوست دارم بزنی

هر: نه من آبی اقیانوسی میخوام

رنگ چشمات های وحشیت

میتونم توی دریای عمیقش فرو برم ....

گم بشم ...

لویی شیشه لاک آبیش
رو برداشت

با ملایمت شروع کرد به رنگ کردن دست های اون پسر چشم زمردین

*******************

هیچ وقت باورش نمیشد اون لویی

عاشق پیشه و شاعر

الان

تبدیل شده به موجودی که حتی نمیشه بهش نزدیک شد

موجود سنگ دل

بی رحم

وحشی ....

لویی

اسم قشنگ ۴ حرفی

اولین عشق زندگیش

اولین کسی که موهاشو بافت

اولین بوسه ی عاشقانش

اولین عشق بازی

کسی که خاص ترین اولین هاشو باهاش تجربه کرد

Moonlight~~ By Eylieaw  [Z.M] [L.S]Where stories live. Discover now