Moonlight~~ By Eylieaw [Z.M] [L.S]

OH !!

فقط کاور 😍😉

اصلا عاشق کاور شدم  🤓🥰🥰

بخونید و امیدوارم از این قلم گند من فراری نشید 😁😂😂😂...🖤🖤🖤

**************************************

ZAYN P.O.V

آخرین اسلاید  پاور پوینتش رو هم پخش میکنه و کنفرانس رو تموم میکنه

از سکوی سالن پایین میاد

دورش پر از دخترا و پسرای جوونیه که معلومه دقیقا برای چی دارن ازش سوالای بیخود و چرت میپرسن ...!!

خیلی باید خودمو کنترل کنم ...

زین تو براش مثل یه سمی ...

همین طور که ازت دوری میکنه تو هم باید ازش دورشی ...

پوفی میکشم و وسایلامو بر میدارم به سمت در سالن میرم

سرش رو بالا میاره و بهم خیره میشه دوباره سرش رو پایین میندازه و به ادامه ی سوالاتی که ازش پرسیده میشه جواب میده

از سالن بیرون میزنم و به خیابون میرم

الان به تنها  چیزی که احتیاج دارم

سیگاره ...

سیگار تنها رفیق واقعی چندین و چند سالم ...

رفیقی که پدرم سال ها پیش بهم داده بود ...

همیشه موقع سیگار کشیدن

این جمله رو زیر لب به  معشوق  خیالیش که مادرم بود میگفت :

برایم سیگاری آتش بزن...

میانِ لب‌هام بگذار..

و دور شو...

پُر از باروتم!

شاید اوایل چیزی نمیفهمیدم

اما کم کم معنی کلمه به کلمه ی اون جمله ها رو
می فهمیدم ...

یکم که به خودم میام میبینم پاکت سیگار خالی شده ...

لعنتی آمارش دیگه از دستم در رفته ...

پاکت رو مچاله میکنم و زیر پام لهش میکنم

تاکسی میگیرم و به خونه میرم ...

حاضری ای میخورم و به اتاق میرم

چند ساعتی میگذره انگار این بی خوابی لعنتی دوباره عین بختک افتاده توی زندگیم

انقدر وول میخورم که خسته میشم

پا میشم و از خونه میزنم بیرون

پیاده روی ...

پیاده روی تو هوای خنک یکی از لذت بخش ترین کار های ممکنه

ذهنت  رو خالی  ....

روحت رو  سبک ...

و جسمت  رو آروم ...