+ببخشید اجوشی... اما ما داریم کجا میریم؟
جیمین همونطور که مثل یه جوجه دنبال مامانش راه میرفت پرسید .
گرچه یه جوجه هیچوقت از مامانش نمیترسه!ولی جیمین میخواست از ترس همونجا شلوارشو در بیاره و بگه بیا این فلفل کوچولو رو ببر و دست از سرم بردار...
در واقع تنها دار و ندارشو!یونگی با تعجب برگشت سمتش:
-آجوشی؟؟؟اه بیخیال...+اما من که اسمتون رو نمیدونم...و یکم بزرگین واسه همین...
یه لحظه ایستاد که باعث شد از پشت بهش برخورد کنه.
به سرعت برگشت سمتش:
-لازم نیست بدونی...جیمین بخاطر برخورد چتری هاس ریخت جلو و چشماشو گرفت واسه همین سرشو تکون داد تا کنار برن
+باشه...
لب و لوچه شو اویزون کرد.با قدمای بلندش کوچه پس کوچه هارو طی میکرد
و اون موجود کوچولوی پشت سرش و تحمل میکرد:
-قراره برام جبران کنی... اینطور نیست؟+درسته... من جبران میکنم.
یونگی یه بار دیگه به اون چهره ی تعجب زدش نگاه کرد و روشو برگردوند.
از چاله پر از آب جلوش پرید و لعنتی زیر لب فرستاد.ادامه ی حرفش و گرفت:
-بزار ببینم... یه جوجه ی کوچولو چطوری میخواد برام جبران کنه؟؟؟
پوزخندی به نشانه ی تمسخر زد.+من جوجه کوچولو نیستم اجوشی! من جیمینم!!! پارک جیمین!
اون چاله ی اب رو دور زد تا اب به اینور اونور نپاشه و دست و پا چلفتی خطابش نکنه.
-اسمتو نخواستم بدونم... به هرحال...
دستاشو روی دیوارای گچی اون کوچه ی مخوف میکشید و ادامه راهو میرفت:
-فقط یه چیزی ب ذهنم میرسه...+چی...هست؟
اب دهنشو به زور قورت داد.یونگی وقتی میفهمید آدما ازش میترسن خوشش میومد. بهش احساس پیروزی شیرینی دست میداد.
-باید بیای خونم.
+چیییی...من...چرا باید...بیام...خونتون اجوشی؟
جیمین واقعا ترسیده بود..
با فکر اینکه اگه بره خونه اون مرد یهویی کشته بشه واسه همین سر جاش خشکش زد.کلافه بهش توپید:
-اه چقدر حرف میزنی تو!!انقدر کنار گوشم وز وز نکن! گفتی میخوای جبران کنی.با دادی که سرش زد از جاش پرید و دوباره بدون هیچ حرفی افتاد دنبالش.
بی سر و صدا دستشو کرد تو جیب شلوارش و کلیدهای زنگ زدشو کشید بیرون.
مثل همیشه با شک به اطراف نگاهی انداخت و وقتی که مطمئن شد کسی دنبالش نیست در و با پا باز کرد و غرید:
-دنبالم بیا
ESTÁS LEYENDO
Free Fall🍁
Fanfic+داستانمون چه رنگی باشه یونگی؟میخوام سفیدش کنم تا خاص باشه~ چون داستان ترسناکیه! تو قاتل قلبمی و من بدون اینکه بفهمم مقتول داستان شدم. _چرا هنوز تلاش میکنی تا با رنگ سفید اون لکه های سیاه ننگ خاطراتتو رو از بین ببری؟؟؟ سفید رنگ قشنگیه ولی همه ی کثاف...