13 & 14

9.8K 1.6K 168
                                    

جیمین هیونگ توی لباس پوشیدن بهم کمک کرد و خیلی زود برای چیزی که هیونگا دوست داشتن بهش بگن قرار آماده شدم. واقعیتش میدونستم که تهیونگ شاید فقط میخواد من رو بهتر بشناسه چون خیلی وقته همو ندیدیم.

به هرحال کیف پولم رو برداشتم و وسایل دیگه از جمله کلید ماشینم رو هم برداشتم و بعد این که کفشام رو پوشیدم از در خونه بیرون زدم.

تا میخواستم به گاراژ جایی که ماشینم پارک بود برم صدای قدمایی رو پشت سرم شنیدم. برگشتم با جین هیونگی مواجه شدم که جلوی در ورودی ایستاده بود.ابروش رو بالا انداخت.

"فکر کردی داری چیکار میکنی؟"

لبخند مرددی بهش زدم و جواب دادم."اوممممم، رانندگی؟"

سرش رو برام تکون داد‌."و ما راجع به رانندگی چی گفته بودیم؟"

آهی کشیدم و زمزمه کردم."چون حاملم نمیتونم رانندگی کنم."

به سمتم اومد، موهام رو نوازش کرد و کلید ماشینم رو ازم گرفت."آفرین کوکی."لبخندی زد.

به مست ماشین رفتیم و من خودم رو روی صندلی شاگرد انداختم و جین هیونگم رفت روی صندلی راننده نشست. آخرین نگاه رو قبل اینکه استارت رو بزنه بهش انداختم.

"اما هیونگ فقط میخوام برم پاساژه اون قدرا هم دور نیست."غر زدم و لبام رو جمع کردم به امید این که حداقل قانعش کنم. اما البته که توی رسوندن من پا فشاری داشت.

بخاطر شکستی که خوردم آهی کشیدم و تصمیم گرفتم نگاهمو به بیرون بدم.

****

"خداحافظ هیونگ."دست تکون دادم.

"خداحافظ کوک، بعدا میام دنبالت ."

سرم رو تکون دادم و برای جین هیونگ دست تکون دادم و وقتی که برام بوس پروازی فرستاد خندیدم.

وارد پاساژ شدم و به سمت کافه ای رفتم که من و تهیونگ توافق کردیم اون جا همدیگه رو ببینیم. تا پام رو داخل کافه گذاشتم ناگهان مخلوطی از بوی نوشیدنی های مختلف به سمتم هجوم اورد. دروغ نبود اکه میگفتم که حالمو بهم زد.

انگاری که زود اومده بودم، اطراف رو بررسی کردم و تصمیم گرفتم پشت میزی که مخصوص دو نفر بود بشینم. نشستم و مشغول بازی با گوشیم شدم.

چند دقیقه ای گذشت و یک نفر به میزم نزدیک شد. سرم رو بالا اوردم و با تهیونگ مواجه شدم که مثل همیشه میدرخشید. فوری بلند شدم و بهش سلام کردم.

"ببخشید که منتظرت گذاشتم."لبخند مستطیلیش رو نشون داد و من حس کردم ضربان قلبم برای دقایقی ایستاد.

"مشکلی نیست، منتظرم نذاشتی."گفتم و بهش لبخند زدم.

"قهوه نمیخوای کوک؟"وقتی از جاش بلند شد تا سفارش بده ازم پرسید.

•Complete~One Night Stand || Persian TranslationWhere stories live. Discover now