24&25~End

10.5K 1.1K 461
                                    

بعد از چند دقیقه آبغوره ای که واس نینی کوچولوشون گرفتن. تهیونگ، جونگکوک رو مجبور کرد تا یکم استراحت کنه، با این که جونگکوک خیلی مقاومت کرد اما در آخر خستگی برش غلبه و خوابش برد.

تهیونگ به آرومی پتو رو روی دوست پسرش کشید تا بالاخره یکم استراحت کنه. دخترشون به آرومی بین بازوهای تهیونگ جا خوش کرده بود. خیلی کوچولو، خوشگل و بطور عجیبی آروم بود. تهیونگ نمیتونست چیز بیشتری از جونگکوک بخواد. ضربه ای به در خورد که باعث شد بچه قبل این که دوباره آروم بشه کمی ناله کنه. وقتی تهیونگ اجازه ی ورود داد در به سرعت باز شد.

هیونگا یکی یک به همراه کادوهاشون وارد و قبل این که بتونن سروصدا کنن تهیونگ بهشون گفت آروم باشن.

بهشون اطلاع داد."جونگکوک همین الان خوابش برده. لطفا سروصدا نکنین."بقیه به آرومی شروع به حرف زدن کردن.

جین با هیجان زمزمه کرد."اوه خدای من، خودشه؟"

تهیونگ نیشخندی زد."خب آره."

جین فوری به سمت اون دو رفت و آماده ی بغل کردن کوچولوشون شد. تهیونگ فوری دستی جلوش گرفت و باعث شد جین متوقف بشه، سرش رو تکون داد.

"هیونگ، اون یه نوزاده. نباید انتظار داشته باشی بدون فشردنش بتونی بغلش کنی."

تهیونگ به جین کمک کرد بچه رو درست بگیره و سرش توی موقعیت خوبی باشه. در کل این مدت هیونگاشون با افتخار بهش نگاه میکردن. وقتی بین بازوهاش قرار گرفت جین هیچ کاری به جز جیغ زدن ازش برنیومد.

"اوه مای گاد! اوه مای گاد! خیلی بامزست. کپیه خودته."

با شنیدن این حرف جیمین جلو اومد تا نگاهی بندازه."واو! واقعا شبیهته."

هوسوک نالید."بینی عروسکیشو."بقیه هم بهشون اضافه شدن.

یونگی گفت."خیلی امیدوار بودم مثل جونگکوک بشه، اینطوری کیوت میشد."

تهیونگ اخمی کرد."مگه من کیوت نیستم هیونگ؟"

یونگی نگاهش رو برگردوند و گردنشو مالید."آههه، بد نیستی. اصلا هرچی خودت میگی."

تهیونگ لوس بازی رو ول کرد و گفت."بدجنس."

*****

جونگکوک چشماش رو باز و صبر کرد تا دید تارش واضح بشه. وقتی دیدش واضح شد میخواست سرجاش بشینه اما متوجه شد کار خیلی سختیه.

غر زد."آخخخخ، چرا این قدر حس بدی داره؟"

تهیونگ فوری کنارش قرار گرفت، تخت رو درست کرد و بهش کمک کرد بشینه. جونگکوک با دیدن همه ی هیونگاش توی اون اتاق متعجب شد.

هوسوک پرسید."عصر بخیر کوک. خوب خوابیدی."جونگکوک سرش رو تکون داد، هنوز کمی خواب آلود بود.

•Complete~One Night Stand || Persian TranslationWhere stories live. Discover now