16 & 17

10.1K 1.3K 304
                                    

از ساختمون خارج شد و روی یکی از نیمکت هایی که توی محوطه ی دانشگاه بود نشست. امروز دیگه کلاسی نداشت پس تصمیم گرفت بعد از انجام تعدادی تکلیف به خونه برگرده.

تازه لپ تاپش رو بعد از چند دقیقه ی طولانی کار کردن بسته بود که کسی پشتش زد و کنارش نشست. میدونست کیه پس بهش سلام کرد.

"سلام یوگیوم."

"سلام کوک، حالت چطوره؟"یوگیوم پرسید.

"بهتر از همیشه."آهی کشید. جونگکوک برگشت تا به دوستش نگاه کنه."کلاس نداری؟"

یوگیوم جواب داد."نه. واسه امروز تموم شدن."

جونگکوک سرش رو تکون داد."خب پس...چه خبر از تو و بم بم؟"

همون لحظه صورت یوگیوم داغ شد و فوری به بازوی جونگکوک کوبید. جونگکوک به قیافه ی یوگیوم خندید. یوگیوم هوفی کشیدم و سرش رو روی دستش گذاشت.

"تو چی؟کی دوست پسر میگیری؟"

آب دهنش توی گلوش پرید و سرفه کرد."دو...دوست پسر؟!"

اون هیچوقت نگفته بود گی یا بایه.

یوگیوم کمی خندید و گفت."معلومه تو هیچ علاقه ای به دخترا نداری."

اون لحظه جونگکوک فهمید زمان مناسبیه که همه چی رو به دوستش راجع به تهیونگ و بارداریش بگه.

"خب راستش..."جونگکوک با اضطراب شروع کرد."آه...خب یکی رو میبینم و خیلی پسر خوبیه."

"امکان نداره."یوگیوم حرفش رو قطع کرد."تو دوست پسر داری؟"

جونگکوک با خجالت سرش رو تکوت داد."یه جورایی. ما خیلی وقت نیست همو دیدیم و الانم قرار میذاریم، یه چند روزی میشه."

"واقعا؟ هنوز درس میخونه؟ چیکارس؟ خوشتیپه؟چطوری آشنا شدین؟"

جونگکوک باکمال میل همه ی سوالاتش رو جواب داد."خب، توی پارتی آشنا شدیم. درسش تموم شده و الان مدیر عامله."

"کو عکسش رو ببینم."یوگیوم با هیجان گفت، جونگکوک گوشیش رو از داخل جیبش بیرون اورد تا سلفی که توی قرار اولشون گرفته بودن نشون بده.

"هولی فاک، این یارو خیلی هاته. خیلی نامردیه. واسه خودت یه یاروی پولدار خوشتیپ پیدا کردی."یوگیوم غر زد.

جونگکوک خندید."چی میگی؟ خودت بم بم رو داریا."

یوگیوم با دهن باز و وقتی به زور کلمات رو به زبون میاورد گفت"درسته."...

الان دیگه جونگکوک جدی شده بود، به سمت یوگیوم برگشت و دو تا دستش رو گرفت. یوگیوم ابروش رو بالا پرید، تعجبش رو از تغییر یهویی رفتار جونگکوک نشون داد.

"یوگیومآ، لطفا وقتی اینو میگم ازم متنفر نشو."

یوگیوم گیج شد و بهش زل زد."چی؟ نه بابا،چرا باید ازت بدم بیاد؟ زود باش بگو چیشده."

•Complete~One Night Stand || Persian TranslationWhere stories live. Discover now