**کاورو خیلی دوست دارم🤧💔
•°•♡•°•
مردِ مسن سری تکون داد و نتیجهی آزمایش پسر رو روی میز گذاشت.
"باور این برای منم سخت بود درکتون میکنم، انتخاب با خودتونه میتونید باور کنید یا نه ولی حقیقت همینه. جفتتون یه امگاست، یه امگای نر!"نگاهی به سر پایین افتاده و حالت مبهمِ چهرهی اون آلفای جوان انداخت و بعد از مکث کوتاهی ادامه داد.
"باید از این به بعد بیشتر مواظبشون باشید، همونطور که میدونید امگاها بدن ضعیفی دارن ولی جفت شما از همهی امگاهایی که من دیدم ضعیفتره پس باید بیشتر حواستون رو جمع کنید. روی دستشون جای سرنگ بود و من حدس میزنم کاهنده مصرف کرده باشن، بدنشون ضعف داشته و عوارض کاهندهها و احتمالا هیت حالش رو بد کرده، بدنش تحمل این فشارو نداشته..."
بدون توجه به تهیونگی که بعد از شنیدن 'جای سرنگ' با ابروهای گره خورده بهش خیره شده بود، برگهی سفید و خودکاری رو از گوشهی میز به طرف خودش کشید و شروع به نوشتن کرد.
"فعلا تا وقتی که بدنش قویتر بشه نباید کاری انجام بده که خستهش کنه، غذاهای مقوی بخوره و خواب کافی داشته باشه علاوه بر اینا چندتا مکمل غذایی و داروی تقویتی براشون مینویسم. یک ماه تمام چیزهایی که گفتم رو انجام بدید و بعد از اون برای چکاپ دوباره بیاید، بهتره فعلا از کاهنده استفاده نکنید."
لبهای خشکش رو با زبون تر کرد و نفس عمیقی کشید، از رفتار و رایحهی اون بتا میتونست بفهمه که داره حقیقت رو میگه. باورش براش سخت بود اما باید خودش رو جمع و جور میکرد. سرش رو بالا آورد، با چشمهایی خاکستری رنگ به مرد خیره شد و صداش بمتر از همیشه تو گوشهاش پیچید.
"هر اتفاقی که افتاده رو فراموش میکنی و همهی مدارکی که به این قضیه مربوطه رو از بین میبری، اون پسر فقط سرما خورده بود!"
نگاه کوتاهی به مردی که حالا جلوی پاش زانو زده بود انداخت و برگهی آزمایش رو از روی میز برداشت.
"بله آلفا!""خوبه، میتونی بلند شی..."
دوباره سر جای قبلش قرار گرفت و به چشمهای متعجب و گیج شدهی اون بتا خیره شد اما مرد با شنیدن صدای تقهای که به در خورد به خودش اومد."بیا تو!"
سرش به طرف در چرخید و به مرد جوانی که با شونههای پهن و چهرهای جذاب وارد اتاق شد، نگاه کرد. پسر بدون اینکه نگاهی بهش بندازه جلو رفت و با فرومونهایی که از ترس و دلهره تلخ شده بود لب زد.
YOU ARE READING
𝑫𝑨𝑰𝑺𝑰𝑬𝑺 || 𝕍𝕂
Werewolfتوجه: فعلا متوقف شده!! ⛓این فیک همان "my beautiful" سابق است!!! کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین ژانر: امگاورس، رومنس، فلاف، لیتل انگست خلاصهꜜ ⟮ از چندین هزار سال پیش در افسانه ها از پسری یاد شده که با متولد شدنش در قالبی بر ضد ماهیتش همه چیز رو عوض می...