Shot 3

947 96 14
                                    

سنگ مرمرهای سیاه رنگ کف اتاق بزرگ رئیس بیون رو پوشونده بودن. دیوارها با کاغذ دیواری تیره رنگی تزئین شده و تابلوی بزرگی از رئیس با کت و شلوار سرمه ای روی دیوارِ پشتِ میز دیده میشد.
وسط اتاق میز شیشه ای و ظریفی قرار داشت که روش گیلاس و بطری های شامپاین به چشم میخوردن و کیسه بوکس مرموزی گوشه اتاق از سقف اویزون شده بود.
همه چیز اتاق تیره بود و تیله های رئیس بیون توشون برق میزد.
دو دور کراوات چانیول رو دور دستش پیچیده بود و با اون افسار هدایتش میکرد.
بکهیون همیشه همه چیز رو بدست میگرفت!
حتی بوکسور قوی هیکلی مثل چانیول که ضخامت بازوهاش به دوخت کُتش فشار میاورد.

بادیگارد از دیوار جدا شد و با گرفتن پهلوهای رئیسش، اون رو به میز بزرگ اتاقش فشار داد.
بدن بکهیون بین میز و اون جسم داغ و بزرگ پرس شده بود و خندید. 

-ببین بادیگارد...
چانیول نفس نفس میزد و میخواست ببوستش. میخواست همش رو مال خودش کنه هر چند بکهیون واقعا دست نیافتنی بنظر میرسید.

-اینجوری دوست دارم. رئیس... وقتی از هنجره تو بیرون میاد خیلی هاته.

بکهیون کراوات چانیول رو باز کرد و روی میز انداخت. یقه پیراهن سفیدش رو گرفت و با یه حرکت دکمه هاشو تا نصفه بازشون کرد.
همه اینکار هارو زیر نگاه ذوب کننده چانیول و لبی که با دندونش میفشرد انجام میداد.
دستش رو جلو برد و اون عضلات محشر و افتاب سوخته رو لمس کرد. ضربان قلبش حس میشد و بکهیون وسط سینش رو بوسید.
اینکار همزمان بود با سوختن لبهاش.

بکهیون زبونش رو دراورد و خط سینه چانیول رو قدم زد. بادیگارد سرش رو به عقب پرت کرده و دستهاش رو توی موهای رئیسش مشت کرده بود.
این حرکت کار رو برای بکهیون اسون تر کرد.
خط سینه رو ادامه داد و سیبک گلوی پارک رو لیسید. چونش رو گاز گرفت و لبهاش رو مهمون بوسه دوباره ای کرد.
چانیول مجبورش کرد روی میز بشینه و بین پاهاش قرار گرفت.
با خشم کت و پیراهن خودش رو دراورد و کمربند شلوارش رو خارج کرد.
دوباره به طرف پسر نشسته روی میز رفت و پوزخند کج روی لبهاش رو بوسید.

پالتوی بلندی که روی کتش پوشیده بود رو دراورد. دستهای حلقه شده بکهیون رو از دور گردنش باز کرد.

-همین الان لخت میخوامت رئیس بیون!

بکهیون به چابکی ببر با کمک چانیول از شر کت و پیراهن مشکیش خلاص شد.
ترقوه های برجستش زبون چانیول رو تحریک میکردن تا لیسشون بزنه و بدن محشر و ورزیدش در مقابل چشمهاش قرار داشت.
بکهیون نزدیک شد و با نفسهای گرمش کنار گوش پیرسینگ شده چانیول لب زد:
-میدونی تا حالا هیچکی به جز تو...
دست ازادش رو پایین برد و عضو چانیول رو از روی شلوار مشکیش لمس کرد:

-بدن منو ندیده؟ فقط تو پارک فقط تو دیدیش...

به موهای خورد پشت گردنش چنگ زد و اولین مارک رو روی شونش گذاشت.
رئیس بیون عادت داشت که اموالش رو به اسم خودش نامگذاری کنه و روشون نشون بزاره.

ShotsWhere stories live. Discover now