صدای ملایم پیانو و بوی خوش گل لیمونیوم حواسش رو نوازش میکرد.
توی قسمت وی ای پی بار نشسته و به مبل استیل طلایی رنگ تکیه زده بود.
با سر انگشتهاش پارچه قرمز و مخمل دسته مبل رو نوازش میکرد اما بنظرش پوست برهنه اون پسر نرم تر و لطیف تر بود.
دنسری وسط استیج درحال رقصیدن بود و چشمهای درشت پارک رو روی خودش ثابت نگه میداشت.
جوری که خودش رو به میله نقره ای رنگ وسط استیج میمالید که پارک سعی میکرد پوزخندش رو پشت لیوان شامپاینش مخفی کنه.
قسمتهای بیرون مونده از لباسِ اون پسر تشنش میکردن و هر چقدر مینوشید سیراب نمیشد.
تیرهای شهوت رو توسط چشمهای درشتش به روی اون استیج لعنتی پرتاب و کراواتش رو شل کرد.
پاره کردن تورهای مشکی رنگی که بدن دنسر مورد علاقش رو پوشونده بودن چه حسی داشت؟!
نورهای قرمز و بنفش روی بدن پسر میوفتادن و برق سایه تیره رنگی که روی پلکهاش زده شده بود، درخشان تر از هر چراغ دیگه ای بنظر میرسید. لبهاش سرخ و لاک مشکی رنگی که دونه به دونه انگشتهاش رو پوشونده بود.
دستهای باریکش رو به دور میله میپیچید و دورش میچرخید. پاهاش رو به دور میله حلقه میکرد و سایش پوست داخلی و لخت رونهاش با اون میله، فک پارک رو منقبض کرد.
اون پسر چرخید؛
پشتش رو به میله چسبوند و دستهاش رو بالای اون شی نقره ای بهم گره زد. پاهاش رو باز کرد و نگاه مستقیمِ چشم های طوسیش رو به عمق تاریک چشمهای چانیول دوخت. پارک خط چشمش رو سیاه تر از تاریکی شب میدید و پوست سفیدش روشن تر از پنبه بود.
دنسر دور میله چرخید و چشمکی رو حواله چانیول کرد. لیوان توی دست پارک لرزید و دلش میخواست خودش رو توی پوزخند گوشه لبهای باریک اون دنسر دفن کنه.
به خودش قول داد اون پسر دفعه بعدی روی پیانویی که خودش شخصا مینوازه، برقصه!+چند میگیری؟
-برای؟
+وان نایت؟!
-داری روی من قیمت میذاری پارک؟!
+نمیخوای منو جایگزین اون میله کنی هیون؟
-خودتو دست کم گرفتی؟! توی اتاق وی ای پی که انتهای همین راهروعه منتظرم بمون.
+بیشتر از اون میله برات ارزش دارم؟
-اگه غیر از این بود بهت ادرس اتاق وی ای پی رو نمیدادم، پارک چانیول!
YOU ARE READING
Shots
Fanfictionاین بوک شامل شاتهاییه که بصورت رندوم مینویسم. کاپلها و ژانراش متفاوتن و امیدوارم دوسش داشته باشید. ووت و کامنت فراموش نشه و انرژیاتونو از من دریغ نکنید.💕 ممنونم، سئوهو.