Shot 8

539 77 4
                                    

مردی جذاب و خیره کننده
پوست برنزه و قیافه بزرگسالش نشون دهنده تجربه و پختگیشه.
با موهای جو گندمی ای که از پشت بسته و حالت بی روح اما مقتدر صورتش، هر کسی رو به دام میندازه. عضلات کتف و بازوش از زیر کت بزرگ قهوه ایش معلومه و شونه هاش پهنش، قوی ترین تکیه گاه ممکن به نظر میرسه.
خیلی ها حاضرن بخاطر چین هایی که گوشه چشمش افتاده جون بدن و تیله های براق و درشتش مثل وِرد جادویی یه ساحره.

به پیشخوان بار نزدیک میشه.
دخترایی که تا اون لحظه توی بدترین حالت ممکن بودن، خودشون رو جمع میکنن و با دیدن سینه لخت و ستبر مرد، اب دهنشون رو قورت میدن.
اگه جای رژ لبشون روی اون پوست و گردن برنزه بمونه چی میشه؟!

دختری که پشت میز بزرگ و شیشه ای پیشخوان ایستاده، با لوندی نگاهش میکنه و موهای بلندش رو کنار میزنه تا سایز درشتش به خوبی معلوم شه. 

-هِلو!

-افتخار آشنایی با کدوم پرنسس رو دارم؟

از همون اول هم توی لاس زدن خوب بوده. صدای بمش توی گوشهای دختر میپیچه و حالش رو دگرگون میکنه.
ناخودآگاه افکار نامناسبی تو ذهنش شکل میگیرن که باعث میشه لب پایینیش رو گاز بگیره.
پارک چانیول که تا اون لحظه بی هیچ ریاکشنی ایستاده، پوزخند کجی میزنه و درخواست میکنه:

-تکیلا؟

میدونه که مرد رو به روش پدیده ایه که صد سال یه بار گیرش میاد! پس چرا باید فرصت رو از دست بده؟!

نصف قاچ لیمو رو توی شات بزرگ تکیلا میچلونه و با قدم هایی پر از عشوه، رو به روی سینه چانیول میایسته. اینقدر نزدیک که بوی عطر تند و مسخره اش حواس بویایی مرد رو آزاد میده.

یه قدم جلوتر میاد، دست چانیول رو از جیب جین مشکیش درمیاره و شات تکیلا رو بهش میده:

-مخصوص تو درست کردم، جناب؟

-میتونی پارک صدام کنی.

-واو! چه جذاب!

درسته که تکیلا براش حکم آب آلبالو رو داره، اما به ناچار مزه مزش میکنه و با نگاه به دنس استیج، وقتش رو میگذرونه.
با رفتار سردش دخترا و حتی بعضی از پسرا رو از خودش دور میکنه و فقط به یه نقطه خیرست...
 آبنبات سبز رنگی که هر بار از بین لبای سرخ اون پسر خارج میشه و آنچنان برق میزنه که سیبک گلوی چانیول حرکت میکنه.

───────────────────

-کیم فاکینگ جونگین گرممه!

-به جهنم که گرمته! مگه من بهت نگفتم که این لباس مسخره و پشمی رو نپوش؟ اخه بار جای پوشیدن همچین چرتو پرتاییه؟ 

-من خوب میدونم که دل پارتنرمو چطور ببرم خرس احمق!

-نه دیگه... از اونجایی که توی اون مغز کوچیکت هیچی نداری، نمیدونی که توی بار تیپای سکسی میزنن! نه یه لباس مسخره صورتی که شبیه بچه ها نشونت بده!

-برای همین احمقی دیگه! نباید بگی شبیه بچه ها، من با استایل یه بیبی بوی به این بار اومدم و خوب میدونم که چطور باید از پسش بربیام.

اب نباتش رو با صدای پاپ مانندی از دهنش درمیاره و دوباره تا ته حلقش فرو میبره.
سرش توی موبایلشه و اصلا حواسش به دور و برش نیست که یهویی جونگین سوت میزنه.

-هی بک، اونجارو ببین. چه تیکه ایه!

-کجا؟

-اون دختری که داره سِرو میکنه، واو...

اما فقط یه چیزی چشم بکهیون رو گرفته. موهای خاص و قد بلندش!
بکهیون درجا تونست تصور کنه که اون مرد اگه بخواد پیشونیشو ببوسه، نیازی نیست که خم بشه.
-اون مال منه...

صورت جونگین گنگه:

-کی؟!
-اون مرده!

-همونی که داره با دوست دختر اینده من میلاسه؟

بکهیون بلند میشه!
دیگه زمان نشستن نیست، نه تا وقتی که اون جواهر کنار پیشخوان روی یه ارنجش تکیه داده و دنس استیجو تماشا میکنه.
ابنبات نعنایی جدیدی رو از جیبش درمیاره و پوستشو جدا میکنه. لباسهاشو روی تنش مرتب و دستشو روی موهاش میکشه.

به طرف استیج میره و با یه علامت به دی جی، موزیک عوض میشه.
بکهیون خوب بلده که چطور اون مرد رو به دام بندازه.

میدونه که اندام جذابی داره و خوب بلده که چطوری تکونش بده. با یه چرخش نگاهی به پیشخوان میندازه و بله!
نگاهی‌ که توی چشمهای اون مرد موج میزنه رو دوست داره.

حالا وقتشه!

تیر خلاص رو جایی میزنه که به چشمهای درشت اون مرد خیرست و با دراوردن زبونش، لیس بزرگی رو به ابنبات نعنایی توی دستش میزنه.
اون مرد از روی صندلی بلند میشه و به طرفش حرکت میکنه.
پوزخند گوشه لب های درشتش نشون میده که بکهیون کارشو به خوبی انجام داده.

از پشت بهش میچسبه و فاک!
بکهیون به خوبی‌ حسش میکنه!
اون مرد صیادیه که لحظه ای وقت رو تلف نمیکنه.

-بیبی‌ بوی...
موهاشو بو میکنه:

-بوی خوب و شیرینی میدی.

فورا بکهیون رو برمیگردونه و بدنهاشون رو مماس میکنه:

-اینو بده من ببینم هانی...

آبنباتشو ازش میگیره و توی دهن خودش میذاره.
بکهیون با شیطنت بهش خیره شده:

-اسمت چیه مرد؟

-اوکی یولی، بده من کندیمو!
-از طعمش خوشم نیومد، بزار ببینم این یکی چه طعمیه.

خم میشه و بوسه محکمی رو ازش میگیره.
بکهیون نیشخند میزنه:

-کدومو ترجیح میدی مستر؟
-جوابش مشخصه!

-کندیمو پس بده!

-بهت میگم پسش بده!

-این مال منه، کندی تو یه چیز بزرگتره که اگه امشبو افتخار بدی، بهت نشونش میدم!

-قبوله! من کندی توام!

ShotsWhere stories live. Discover now