Part3❤︎

2.2K 432 35
                                    

میرم سمت تخت بهش نگاه میکنم خیلی اروم خوابیده بود
ژان: مگه جذاب تر از تو هم هست
ییبو : نه نیست
با شنیدن صداش هل میشم میرم عقب که پام گیرمیکنه به صندلی داشتم میفتادم که ییبو دستم گرفت و نزاشت بیفتم

ییبو : معلومه اینجا چه غلطی میکنی مگه نگفتم کسی نیاد تو اتاق اون دوتا لندهور بیرون چه غلطی میکنن
ژان : اول که سلام دوم این که اون دوتا خواب بودن سوم اینکه از دیشب نگرانت بودم
ییبو : خب حالا نگرانت بر طرف شد برو میخوام بخوابم
همین که میدیدم حالش خوبه و درد نداره خیالم راحت کرد به سمت در رفتم که برم بیرون همون موقعه در باز شد لنا یکی دیگه از خواننده های مورد علاقم اومد داخل اتاق لنا از کنارم رد شد رفت بالای تخت ییبو برگشتم بهشون نگاه کردم

لنا : وای عزیزممممم چی شدی میدونی چقدر نگرانت بودم
ییبو : کی به تو خبر داده
لنا : حالا اینا خیلی مهم نیس

ییبو : مگه من به تو نگفتم دیگه نمیخوام ببینمت خستم کردی
لنا : تو چرا اینقدر بی رحمی من دوست دارم
ییبو : من ندارم برو
لنا : نکنه تو زندگیت کسیه
ییبو : اره هست
لنا : خیلی عوضیه چرا دروغ میگی میدونم کسی نیست تو زندگیت چرا اینقدر اذیتم میکنی
ییبو : هست همین الان پشت سرت وایساده
لنا برگشت به من نگاه کرد

لنا : منو مسخره میکنه این پسره کسیه که دوسش داری
صبر کن ببینم اینا دارن چی میگن ییبو میگه منو دوس داره چرا این مردکه چرت و پرت میگه همین الان منو از اتاقش بیرون کرد بعد به لنا میگه منو دوس داره صد در صد دیونه شده
لنا به سمتم میاد با حالت تهدید امیز بهم میگه

لنا: هر دوتاتون نابود میکنم نمیزارم یه اب خوش از گلوتون پایین بره ییبو امروز میرم و به تمام خبرنگارا میگم گی هستی من احمق بگو نفهمیدم
ییبو : برو هر غلطی دلت میخواد بکن

لنا از اتاق میره بیرون‌
ژان : این چرت و پرتا چیه میگی حالت خوبه
ییبو : چیزی نشده که
ژان : ببین حواست باشه واسه من دردسر درست نکن

<•••••••••••••••••••••••••••••••••>
امیدوارم که دوس داشته باشید❤️

<•••••••••••••••••••••••••••••••••>امیدوارم که دوس داشته باشید❤️

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
❅کوه یخ❅Where stories live. Discover now