👬کاپل: یوگبم 🌸ژانر: رمنس.فلاف.درام.اسمات ################# از حموم بیرون اومدم هم اتاقیم برگشته بود پشت به من داشت وسایلش رو توی کمد میذاشت امیدوارم پسر خوبی باشه و با هم کنار بیایم لبخند زدم _سلام من بم بم بیا هم اتاقی های خوبی برای هم باشیم ################# _اممم با کسی هم دوست شدی؟ نه مگه میتونم بجز تو به کسی فکر کنم _چی؟ اره دوست شدم _امممم الان چی؟ _خب امممم میدونی اون زیاد استایل من نبود باهاش بهم زدم _مگه استایلت چجوریه؟ ################# دلم میخواست همین الان بزنم زیر گریه ولی خودمو کنترل کردم _من ازش گذشتم....من ازش گذشتم.... چند بار پشت سر هم زمزمه کردم و بعد نفس عمیقی کشیدم گوشیمو از جیبم دراوردم و شماره ی یونگجه رو که امروز بهم داده بود گرفتم بعد از دو بوق برداشت _بم بم؟ما همین یه ساعت پیش از هم جدا شدیم به این زودی دلت برام تنگ شده؟ _یونگجه یادته بهت گفتم دارم از یکی فرار میکنم؟همونی که ازش خوشم میاد؟ _اره هم اتاقیت و میگی _الان برگشتم توی اتاقم و اون داشت یه دخترو میبوسید ################ _تو...تو دوست دختر داری _خب که چی اون بهم خیانت کرده چرا من نتونم بهش خیانت کنم یهو هر حس خوبی که به خاطر اون بوسه به وجود اومده بود تو وجودم مرد _میخوای از من به عنوان یه وسیله برای دراوردن حرص دوست دخترت استفاده کنی؟