👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین چیزی رو قبول نمیکردم ################### _دیوونه شدی میگم بزن به چاک نمیخوام اینجا ببینمت مارک دستاشو دور گردن جین یونگ انداخت و در مقابل چشمای متعجب جین یونگ روی پاهاش بلند شد و گونه اش رو بوسید و زود عقب اومد و چشمکی بهش زد و گفت _ببخشید جین یونگی ولی من فقط از رئیسم دستور میگیرم ################### _چرا باهاش حرف نمیزنی؟ _دیوونه شدی؟میگم نمیذاره حتی ببینمش چجوری باهاش حرف بزنم اخه؟ _خب مگه نمیگی صبحا زود میره بیرون شبا هم خیلی دیر میاد _ اره که چی؟ _خب یه روز صبح زود بیدار شو یا یه شب دیر بخواب نمیمیری که سرمو پایین انداختم و با انگشتام بازی کردم _راستش....جراتش رو ندارم....ازش میترسم.... _شوخیت گرفته؟ _خب تو که ندیدیش وقتی عصبانی میشه #################### _چیه پسر امریکایی چرا اینجوری نگام میکنی؟به این نتیجه رسیدی که دیگه دوستم نداری؟ با عصبانیت بهش نگاه کردم _عمرا مگه تو خواب ببینی من تا همیشه عاشقت میمونم برام مهم نیست چقد بهم درد بدی یا اذیتم کنی من دوستت دارم دوستت دارم دوستت