راوی:
بقیه ی شب خیلی سریع گذشت.
بکهیون کنار دیوار نگران به ساعت نگاه می کرد که به صبح نزدیکتر می شد و آرزو می کرد که اون شبِ سیندرلایی هیچوقت تموم نشه!
اون عاشق قصر و دیوارای طلایی رنگش بود.
هیاهویی رو که جمعیت جادوگر و اژدها توی سالن ایجاد می کردن دوست داشت و صدای موسیقی رو با همه ی روحش حس می کرد.
همه ی اینا قشنگ بود ولی هیچ جادوگر و اژدهایی هنوز با هم حرف نمی زدن.
انگار قلعه طلسم شده بود،طلسمی که جادوگر ها و اژدها ها رو از هم دور نگه می داشت.
دقیقا برای همین پارک چانیول دست به کار شد!
جلیقه ی سیاهرنگشو توی تنش صاف کرد و سمت سه تا دختری که کنار ملکه ی جادوگر ها ایستاده بودن قدم زد و بعد رو به روی اونا ایستاد و دستشو جلو گرفت.
همه ی قبیله ی جادوگر به دست اون اژدها نگاه می کردن که ردیف کمرنگی از فلس انگشتای بلند و پوست براقشو پوشونده بود.
محافظ دستشو کمی به راست_جایی که ملکه ی جادوگر ها ایستاده بود_ متمایل کرد و لبخند زد!
((افتخار میدین ملکه؟))
ماتیلدا سری تکون داد و به نشونه ی اتحاد دستشو توی دست محافظ گذاشت و با اون تا وسط سالن حرکت کرد.
سیلوا نفس لرزونشو بیرون داد:((یه لحظه فکر کردم می خواد به تو پیشنهاد بده بکهیون،داشت مستقیم تو رو نگاه می کرد))
بکهیون دست راستشو روی بازوی چپش کشید:
((نمیدونم درباره ی چی حرف میزنی سیلوا))
اینو گفت ولی به خوبی می تونست ریتم تنفسشو که از برقراری ارتباط چشمی با اون اژدها نا منظم شده حس کنه.
جلوی چشم همه ی جادوگر ها و اژدها ها ملکه ی جادوگر و اژدها ی محافظ با شروع شدن آهنگ شروع به رقصیدن کردن.
ماتیلدا با موهای قرمزش وقتی که محافظ دست اونو برای چرخیدن بالای سرش می گرفت واقعا زیبا به نظر می رسید!
بکهیون انقدر محو رقص اون دو نفر شده بود که اول دستی رو که جلوش ظاهر شد و ازش تقاضای رقص کرد ندید.
((با من می رقصی خانم بیون؟))
بکهیون متعجب به دست ظریف نگاه کرد و گفت:
((کایلا!))
کایلا لبخندی زد و تعظیم کرد:((یالا بکهیونی!
میای برقصیم یا نه؟))
بکهیون سری به تایید تکون داد و دستشو توی دست کایلا گذاشت:((زود بر می گردیم سیلوا!))
بعد کنار زوجی که وسط دایره ی نقش بسته ی زمین قصر می رقصیدن دو تا جادوگر به ظاهر هم جنس شروع به رقصیدن کردن!
ČTEŠ
[The last Apprentice]
Fanfikce"زیبایی وسیله ای است که یک فرد را بدتر از آن زنجیری اسیر میکند که دور جادوگر پیچیده شده بود!" [آخرین شاگرد] ژانر: جادویی|رازآلود|تخیلی|کمدی کاپل های اصلی: کایسو،چانبک،هونهو نزدیک تموم شدن، پارتها طولانی♡ خلاصه: محافظها همیشه از نسل آدمیزاد در بر...